چکیده:
غلبه یافتن گفتمان اسلام سیاسی در جدال گفتمانی با مدرنیتۀ اروپامحور موجب فهمی از سنت شده است که میتوان آن را بیشتر بهواسطۀ دغدغههای سیاسی وپیوند آن با منابع «قدرت» فهمید. بدینمعنی که اسلام سیاسی از یک سو سنت را بهمثابۀ اصول مرجعی لحاظ میکند که برای ارزیابی انتقادی گذشته و امروز و ساختن آینده باید به آن بازگشت و از سوی دیگر، دعوت به سنت را بهعنوان واکنشی در برابر چالشهای سلطۀ غربی و دفاع از هویت خود بر میسازد. معنادهی به سنت در اسلام سیاسی بهمنظور سازماندهی به یک نظم اجتماعی خودی و طرد دیگر نظمهای اجتماعی است که مشخصاً از اروپامحوری منبعث شدهاند. این ساختار را میتوان سیاسی شدن سنت در عصر مدرن نامید. بر این اساس، برساخت سنت و انسجام عناصر آن را باید با توجه به شکلگیری فهم مدرن از آن، تابعی از روابط قدرت و حوزة تخاصمات گفتمانی درنظر گرفت که بهواسطة آن جریان سنت در مقام یک عامل هویتبخش به خود و تمایزآفریندر مقابل دیگری ظاهر میشود. پژوهش حاضر با تکیه بر روش تحلیل گفتمانی و با فرض اینکه تولید معنا و اندیشه در تثبیت قدرت ضروری است، بازنمایی و برساخت سنت در اسلام سیاسی را تابعی از روابط قدرت دانسته و در تقابل با گفتمان اروپامحوری تحلیل کرده است.
The hegemony of the discourse of political Islam in contradiction with an eurocenteric discourse led to an understanding of tradition that can be defined by projective or political concerns relating to the power sources to take advance. Hence, political Islam resort to tradition as reference base that should act as a criteria to criticize the past and present and also making the future. Furthermore, resort to tradition act as an interaction against the western challenges and defense of self-identity. Meaning tradition in political Islam has been necessary to organize a particular social order and rejection of other eurocenteric rival social orders. This structure is the politicization of tradition under the effect of eurocentric discourse via the political Islam. As a result in a discoursive and anti-essentialist method of research, we in this article want to argue that the production of meaning and idea is always necessary for obtaining and establishing power. Representation and construction of tradition in political Islam is itself affected by power relations in contradiction to eurocentric discourse.
خلاصه ماشینی:
تعريف اسلام سياسي از سنت : با توجه به تبيين دوگانۀ مذکور از سنت ميتوانيم بگوييم که اسلام سياسي برابر فهم مدرن از سنت ، آن را واجد کاربرد دوگانه ميداند: سنت از يک سو به مثابۀ اصول مرجعي لحاظ ميشود که براي ارزيابي انتقادي گذشته و امروز و ساختن آينده بايد به آن بازگشت و از سوي ديگر، دعوت به سنت به عنوان واکنشي در برابر چالش هاي غربي و دفاع از هويت خود است ، ازاين رو چنگ زدن به سنت نه تنها در راستاي الگو گرفتن از آن و رسيدن به آينده اي درخشان بود؛ بلکه به مثابۀ سدي بلند و مطمئن نگريسته ميشد که در پناه آن ميتوان در برابر پيشرفت و تهاجم بيگانگان ايستاد (الجابري، ١٣٨٤: ٤٥).
بر اين اساس در يک نتيجه گ ري ي زودهنگام ميتوان گفت که با توجه به برداشت لاکلا و موفه از سياست ، که آن را سازمان دهي جامعه به ترتيب خاصي ميدانند، به نحوي که تمامي شکل هاي ممکن ديگر را طرد ميکند (يورگنسن و فيليپس ، ١٣٩٣: ٧١)، کارويژة سنت و برساخت آن در اسلام سياسي ، سازمان دهي اجتماعي و ماحصل فرايندهاي مستمر سياسي در ارتباط با قدرت است .
به بيان ديگر، اين قدرت است که دانش ، هويت و نحوة ارتباط ما با يکديگر را در قالب يک گفتمان مشخص ، خلق ميکند و بر همين اساس براي رسيدن به نتيجۀ مطلوب ، برساخت سنت در اسلام سياسي را ميتوان در دو سطح تحليل کرد؛ يکي در سطح مولد بودن قدرت ، که چگونه بازگشت به اصل و ريشه ها، نه به عنوان عقب گردي صرف و حاکم ساختن مفاهيم دور گذشته ، بلکه برساخت جديدي است که معناي کشف و احيا ميدهد.