چکیده:
صوفیه همچون دیگر فرقههای باطنگرا، بلکه بیش از آنها، به تاویل قرآن دست یازیدهاند. تاویل و تفسیر آنها مبتنی بر احالۀ آیات بر باطن و حقیقت (آنگونه که درمییابند) است. آنها در تفسیر بیش از هر چیز بر دل خود اتکا دارند و آن را محل الهام و استقرار علم الهی میدانند. در اسرارالتوحید نیز به عنوان یکی از امهات متون صوفیانه، نگاه باطنگرایانه به آیات قرآن غلبه دارد. بر این پایه، نوشتار حاضر در صدد بررسی انتقادی مبانی ابوسعید در تاویل قرآن، تبیین شیوههای او در تفسیر آیات و بازنمودن اغراض دیگری است که در به کار بردن آیات قرآن دخیل بوده است. استناد به آیات قرآن در اسرارالتوحید اعم از استناد مبتنی بر معنا (نگاه غیر تفسیری) و استناد متکی بر تفسیر- از ابتدا تا انتهای اثر به طرز چشمگیری نمایان است اما این استنادات از ضابطه ثابت و مشخصی تبعیت نمیکند. با این حال، نحوۀ مواجهۀ او با آیات چند شکل عمده دارد که عبارت اند از: تفسیر آیه در معنای مشابه با دلالت سیاقی الفاظ و منطبق با آرای مفسران، تاویل و رسیدن به معنایی در طول دلالت سیاقی آیه، ارائه تاویل متفاوت، بلکه متباین و متضاد با ظاهر آیات مبتنی بر آرای تصوف و سنتهای صوفیانه، تاویل در جهت توجیه کرامات صوفیانه و به ندرت، تاویلهایی با رویکرد شطحی. به نظر میرسد، ابوسعید بیش از آنکه قصد تبیین تعالیم قرآنی را داشته باشد، در صدد توجیه تعالیم صوفیانه با آیات قرآن برآمده است.
Sufis as other occultist sects have interpreted Quran. Their interpretations are based on the contemplation of the miracles according to truths (as they perceive). Sufis rely on their heart in interpretation and consider it as the place of inspiration and divine knowledge. In Asrare-Tohid, as one of the major categories of Sufism, the occultism vision on the miracles is dominated. Accordingly, this article tries to study the principles of Abu-Saeid in interpretation of Quran and explain his styles in interpretation of miracles and representing other intentions influenced in application of the Quran miracles in critical way. Citation of these miracles in this book including citation based on meaning (non-interpretative look) and citation based on interpretation is dramatically shown from beginning to end of the work. However, these citations do not follow a defined norm. Therefore, the manner of his approach to miracles has several main shapes including: presenting similar meanings with the words denoting implications based on the interpreters’ opinions and interpretation and achieving the meaning during denoting implication, presenting different interpretation contrasting and seemingly contradictory interpretation based on the traditions of Sufi mysticism, interpretation in justification of the charismatic acts of Sufis and rarely artificial interpretations. It seems that Abu-Saeid has tried to justify the Sufism teachings with Quran miracles than explaining Quran teachings.
خلاصه ماشینی:
یا علامه طباطبایی آیات قرآن را از حیث تحمل معانی گوناگون دارای مراتب میداند؛ درعین حال معتقد است که هرگونه تفسیر باید مبتنیبر مبانی و ضوابط درست عقلی و نقلی در فهم و تفسیر باشد تا مفسر از آفت گرفتار آمدن در بند معانی نادرست و واقع نما مصون بماند (طباطبایی، ١٣٦٣، ج ٣: ٧٠-٦٣)، اما صوفیه گاه بدون توسل به مبانی محکم عقلی و نقلی ؛ اعم از سنت و حدیث و شیوه های برهانی مورد تأیید عقل سلیم ، و فارغ از علوم و قراینی نظیر لغت ، صرف و نحو، معانی، بیان ، فقه اللغه ، تاریخ و شأن نزول ، محکماتِ آیات ، که میتواند دستاویز و توجیهی برای تفسیر باشد، در معنای آیات اِعمال روّیه و دخل و تصرف میکنند، تا بتوانند معنای باطن گرایانه صوفیپسند خود را از آیه استخراج نمایند.
به نظر میرسد، تفسیر ابوسعید از آیات در مثال های آتی از مصادیق رجوع به لایه های زیرین معنا باشد: شیخ ما گفت : دیگر بار بباید شد و او را بگوی که آراسته به زینت دنیا، مست و مخمور دوستی دنیا، نترسی که فردا در بازار قیامت بر آن صراط باریک گرفتار آیی که خداوند میگوید «اهدَِنا الّصَِراطَ الُمسَتقِیم » (محمدبن منور، ١٣٧٦: ٢٦٤) در تفاسیر با استناد به برخی آیات قرآن مانند «وَ مَنَْ یعَْتصِمِْ بالَّلهَِ فقَدْ هُدِی إِلی صِراطٍ مُسَْتقِیم ٍ» (آل عمران : ١٠١) و نیز (٦١-٦٢ /یس )، (انعام : ١٦١)) و احادیثی که در این زمینه نقل شده است ، «صراط مستقیم » به «آیین الله »، «قرآن »، «اسلام » و «پیامبر و امامان راستین » تفسیر شده است .