چکیده:
این پژوهش که با روش تحلیلیِ نشانهشناسی فرهنگی به انجام رسیده، یک نمایشنامة نوشته شده در فضای ادبیات نمایشی مدرن ایرانی و ساختار تئاتری آن را در سپهر نشانهای قرن 14 هجری شمسی، بهعنوان یک پدیدة بینافرهنگی با استفاده از نشانهشناسی فرهنگی، مورد بررسی قراردادهاست. با درنظرگرفتن حضور فرهنگ اروپا/آمریکا مرکز بهعنوان دیگری فرهنگی در قرن مذکور، شیوههای مواجهة با این دیگری مورد تحلیل قرار گرفته است. در این پژوهش با تحلیل فرایند سازوکار جذب و طرد در نمایشنامه «آی با کلاه، آی بیکلاه»، شیوة ساعدی برای ترجمة فرهنگی تئاتر از سپهر فرهنگی تئاتر غربی و همچنین سازوکار مواجهه با دیگریهای درزمانی و هم زمانی مورد توجه قرار گرفته است. مطالعة پسااستعماری این سازوکار در اثر ساعدی نشان میدهد که سازوکار مواجهة ساعدی با دیگری، سازوکاری است که هراس از دیگری و خطر آن را بهعنوان پیشفرض در نظر میگیرد و با طرد بخشی از فرهنگ درزمانی بهعنوان سنتها و طرد بخشهای دیگری از آن و همچنین طرد گفتمان غالب و رسمی قدرت، برای مقابلة با دیگری، تکیه بر آگاهی را پیشنهاد میکند.
The present study that is carried out using the analytical approach of the cultural semiotics is a play that is written in the context of the modern Iranian dramatic literature and it reviews its theatrical structure in the semiotic sphere of the 14th century SH. as an intercultural phenomenon using cultural semiotics. Considering the presence of the European/Central American culture as the cultural 'Other' in the mentioned century, the ways of dealing with this 'Other' in the post-colonial space have been explained and reviewed. In the present study, the Sāedi’s approach for the cultural translation of theater from the cultural sphere of Western theater and the mechanism of encountering the diachronic and synchronic 'Others' have been studied by the analysis of the mechanism of absorption and exclusion in the play ā-yi bā kulāh ā-yi bī kulāh. The post-colonial study of this mechanism in Saedi's work indicates that the mechanism of Sāedi's confrontation with the 'Other' is a mechanism that considers the fear of the 'Other' and its danger as a presupposition and by excluding a part of the diachronic culture as the traditions and excluding the parts of the 'Other' from it, as well as excluding the dominant and formal discourse of power, suggests the confrontation with the 'Other' based on the consciousness.
خلاصه ماشینی:
حضور دو سطح زمانی در تعریف خود فرهنگی و دیگری فرهنگی منجر به الگوی ارتباط درزمانی و همزمانی دیگری میشود که در نمودار ٣ نشان داده شده است: (رجوع شود به تصویر صفحه) 51 جامعه شناسی هنر و ادبیات ، دوره ١٢، شماره اول ، بهار و تابستان ١٣٩٩ از سوی دیگر همانگونه که بصیری )١٣٩٨( گفته است تئاتر از طریق تفلیس به عنوان یک مرز بینافرهنگی وارد فرهنگ ایرانی شده است.
٣ دربارهی تاثیر تئاتر برشت بر ساعدی رجوع کنید به: مجذوبصفا، ١٣٨٩ 55 جامعه شناسی هنر و ادبیات ، دوره ١٢، شماره اول ، بهار و تابستان ١٣٩٩ بود« )زاریلی،٢۲٣( این ضدیت با نظام سرمایه داری یا گفتمان امپریالیستی از یک سو و مقابلة برشت با تئاتر رایج و غالب عصر خود، اعم از نظریههای ارسطویی یا رهیافت استانیسلوسکی به تئاتر )همان( باعث میشود که برشت بهعنوان دیگری تئاتر غالب غربی قابل شناسایی باشد، دیگری نزدیکی که در برابر دیگری دور گفتمان غربی یعنی شرق شکل گرفته، جالب اینکه برشت در شیوههای تئاتری خود از روشهای تئاتر شرقی بهره میجوید و گویی این دیگری نزدیک دیگری دور را جذب میکند و خودی را طرد مینماید.