چکیده:
فیلسوفان الهی قانون علیت و اداره شدن جهان هستی بر اساس رابطه ضروری علی و معلولی را یکی از مبانی هستیشناسی توحیدی برشمرده و آن را بر تمامی روابط طبیعی و انسانی ساری و جاری دانستهاند. بر این اساس، ازآنجاکه این قانون کلی را خداوند قادر، عالم و خالق یکتای هستی بر عالم گسترانیده است، میتوان به سیطره نوعی تناسب وجودی بر نظام تکوین و نیز نظام تشریع در ممکنات قایل شد و از آن به «عدالت وجودی» تعبیر کرد. نیز با توجه به تعریف عدالت به «اعطاء کل ذیحق حقه» و با عنایت به ارتباط وجودی خدا و مخلوقات در حکمت الهی، این ارتباط وجودی در جهان هستی مقرر میدارد تمام نظامات تکوینی و تشریعی پدیدههای مخلوق در آن با خالق هستیشان و نیز با دیگر مخلوقات در تناسب کامل وجودی باشند. بر اساس نوع تصور از فاعلیت الهی در حکمت اسلامی، از سوی خداوند عدالتی گسترده در دو سطح تکوین و تشریع بر نظام عالم هستی حکمفرماست که هرگونه بینظمی و ناهماهنگی را از ساحت فعل الهی نفی میکند. ازاینرو، میتوان به مساله شر در دو سطح طبیعی و اخلاقی پاسخی درخور فراهم کرد. در این نوشتار تلاش خواهیم کرد بر مبنای اثبات عدالت وجودی در ساحت تکوین به مساله شر طبیعی، و با اثبات عدالت وجودی در ساحت تشریع به مساله شر اخلاقی پاسخ دهیم.
The divine philosophers have considered the law of causality and the management of the universe on the basis of the necessary causal relationship as one of the foundations of monotheistic ontology and have considered it applicable to all natural and human relations. Accordingly, since this general law has been extended by God Almighty, the Universe, and the One Creator of the universe, the existence of a kind of existential proportionality over the system of creation as well as the system of legislation can be attributed to possibilities and interpreted as "existential justice." Also, according to the definition of justice to "granting all the rightful entitlements" and considering the existential relationship between God and creatures in divine wisdom, this existential relationship in the universe establishes all the evolutionary and legislative systems of the phenomena of creatures in their creator and with others. Creatures are in perfect existential proportion. Based on the type of conception of divine activity in Islamic wisdom, God rules a vast justice at both levels of creation and legislation on the system of the universe, which denies any disorder and inconsistency in the field of divine action. Hence, an appropriate answer can be given to the problem of evil on both natural and moral levels. In this article, we will try to answer the problem of natural evil based on the proof of existential justice in the field of creation, and to the problem of moral evil by proving existential justice in the field of legislation.
خلاصه ماشینی:
بر اساس رویکرد فیلسوفان الهی در تبیین صدور جهان هستی از مبدأ الهی، قانون علیّت (ضرورت علّی و معلولی) در نظام هستی مبنایی اساسی است که با توجه بدان و نیز با درنظرگرفتن ارتباط وجودی میان خالق و مخلوق و نیز روابط مخلوقات با یکدیگر در نظام یکپارچه وجود، میتوان از «تناسب و توازن وجودی» در نظام تکوین و بهتبع آن در نظام تشریع در عالم هستی، به «عدالت وجودی» تعبیر کرد.
تعریف عدالت به «وضع الشّیءِ فی موضعه» تعریفی جامع است که میتوان دیگر تعریفها را در ضمن آن معنا کرد که بنابر مفاد آن، هر چیزی در نظام تکوین و تشریع جایگاهی خاص دارد و رعایت عدل اقتضا میکند که این جایگاهها یا تناسبهای وجودی در عالم مراعات گردد؛ یعنی حق هر صاحب حقی به او اعطا گردد.
فیلسوفان دین خداناباور معاصر با طرح تعارض منطقی و فلسفی میان واقعیت شرور در عالم و واقعیت (احتمالی) خدا، چرایی وقوع شرّ در عالم را در قالب یک معضل لاینحل یا مساله (Problem) برای بشر مدرن مطرح میکنند، ولی این مساله در الهیات سنتی حکیمان الهی مانند آگوستین و آکوئیناس و نیز در تقریرهای حکیمان مسلمان در ضمن این پرسش فلسفی مطرح شده است که شرور طبیعی، صرفنظر از امر عدمی یا امر وجودی بودن آن و نیز بدون توجه به مجعول بالذات یا بالتبع بودن آن، چه جایگاهی در نظام احسن الهی دارند؟ به بیان دیگر، در فلسفه دین جدید با قطعی انگاشتن واقعیت شرور در عالم در مقابل وجود احتمالی خدا، برهانی وجودشناختی ترتیب داده میشود که خداناباوران، انکار وجود خدا را از آن نتیجه میگیرند.