چکیده:
خلاقیت به معنای عام شرط پویایی فرهنگ و تحقق تمدن است. یکی از نقاط قوت تمدن غربی معاصر نیز جذب و بهکارگیری نخبگان است. خلاقیت فرهنگی که به تولید محصولات نمادین میانجامد و یکی از انواع خلاقیت است که بهویژه در آثار هنری تجلی مییابد. هدف مقاله حاضر، تبیین مسیر خلاقیت فرهنگی در دوره تاریخی صفویه است. به لحاظ آثار تاریخی و هنری، دوره صفویه در تاریخ میانه ایران کمنظیر است که نشان از توسعه خلاقیت فرهنگی در این دوره میباشد. این مقاله با رویکردی سیاستی به خلاقیت فرهنگی، نقش دولت در گسترش آن را بررسی میکند. سؤال اصلی این است چه سیاستهایی منجر به رشد و توسعه خلاقیت فرهنگی در دوره صفویه شد؟ برای پاسخ به این سؤال زمینه فرهنگی پیشاصفویه که زیربنای سیاستهای بعدی قرار گرفته بررسی شده است. همچنین با استناد به گزارههای تاریخی تلاش شده سیاستهای فرهنگی و عمومی دولت صفویه که مستقیم و غیرمستقیم بر خلاقیت فرهنگی تأثیر گذاشتهاند استخراج و مقولهبندی شود. نتایج این تحقیق که با روش کتابخانهای انجام شده مجموعهای از سیاستها و اقدامات دولت صفویه را شناسایی کرده است که بر گسترش خلاقیت فرهنگی تأثیرگذار بودهاند. سیاستهای فرهنگی در چهار مقوله: هویتی، دینی، توسعهای و حمایتی دستهبندی شدهاند. همچنین سیاست تعامل فرهنگی و مواجهه با تنوع فرهنگی نیز بهعنوان سیاستهای مؤثر بر زمینه تولید و مصرف محصولات فرهنگی و رشد خلاقیت شناسایی شدهاند. مجموعه این سیاستهای فرهنگی و دیگر سیاستهای عمومی در دوره صفویه که به بهبود شرایط اقتصادی و شکلگیری طبقات اجتماعی جدید انجامید به رشد و توسعه خلاقیت فرهنگی منجر گردید.
Creativity in its general sense is the condition for cultural dynamism and the development of civilization. One of the strengths of contemporary Western civilization is the attraction and employment of elites. Cultural creativity can lead to symbolic production that is especially manifest in works of art. The purpose of this article is to explain the path of cultural creativity in the Safavid historical period. Actually, in terms of historical and artistic works, the Safavid period stands unique in Iranian history, which is a proof of the development of cultural creativity at that time. This article examines the role of government in promoting cultural creativity with a policy approach. The main question is "what policies led to the growth and development of cultural creativity in the Safavid period?" To answer this question, the pre-Safavid cultural context underlying subsequent policies has been examined. Also, based on historical propositions, an attempt has been made to extract and categorize the cultural and public policies of the Safavid government that have directly and indirectly affected cultural creativity. The results of this research, which was conducted by the library method, have identified a set of policies and actions of the Safavid government that have been effective in promoting cultural creativity. Cultural policies are categorized into four categories: identity, religion, development, and advocacy. Also, the policy of cultural interaction and exposure to cultural diversity has been identified as an effective one in the field of production and consumption of cultural products and the growth of creativity. The combination of these cultural and other public policies in the Safavid period, which led to the improvement of economic conditions and the formation of new social classes, was the cause of the growth and development of cultural creativity.
خلاصه ماشینی:
زمينه ها و نقش سياست هاي دولت در توسعه خلاقيت فرهنگي ايران عصر صفويه محمدمحسن حسن پور تاريخ دريافت : ١٣٩٦/٠٦/١٢ محمدهادي همايون تاريخ پذيرش : ١٣٩٨/٠٥/١٠ 1 احمد پاکتچي محمود جمال الدين زنجاني چکيده خلاقيت به معناي عام شرط پويايي فرهنگ و تحقق تمدن است .
سؤال اصلي اين است چه سياست هايي منجر به رشد و توسعه خلاقيت فرهنگي در دوره صفويه شد؟ براي پاسخ به اين سؤال زمينه فرهنگي پيشاصفويه که زيربناي سياست هاي بعدي قرار گرفته بررسي شده است .
نتايج اين تحقيق که با روش کتابخانه اي انجام شده مجموعه اي از سياست ها و اقدامات دولت صفويه را شناسايي کرده است که بر گسترش خلاقيت فرهنگي تأثيرگذار بوده اند.
بخشي از اين سياست ها، بر حمايت از هنرها و خالقان حرفه اي فرهنگ دلالت دارند، برخي ديگر شرايط زمينه اي براي توسعه فعاليت هاي فرهنگي را فراهم ميکنند و بعضي نيز بر استفاده دولت صفويه از فرهنگ و هنر براي توسعه و تعميق گفتمان سياسي خود اشاره دارد.
کنش هاي ذي نفعان سياستي در فضاي خلأ صورت نميگيرد و خود متأثر از زمينه و سابقه فرهنگي است به اين ترتيب بررسي شرايط فرهنگي توليد و خلاقيت نمادين در آستانه ظهور صفويه و در طول حيات آن ، فهم شکل گيري و تأثير سياست ها را نمايان ميسازد.
پژوهش هاي متعددي در نسبت دين و سياست (جعفريان ، ١٣٧٠، ١٣٧٩، ١٣٨٧، ١٣٩٢)، فقه و دولت (امين ١٣٧٠)، و ساخت نهاد و انديشه ديني در دوره صفويه (صفت گل ١٣٨١) ابعاد اين تأثيرات را باز مي نمايد.