چکیده:
صفت هنری، نوعی شگرد ادبی است که در نظم و نثر برای بیان هنرمندانه معانی و مفاهیم و نشان دادن عواطف و احساسات به کار گرفته میشود. صادق هدایت، از نویسندگان و پایهگذاران داستان مدرن فارسی است که در آثار خود، بهخصوص بوف کور، از این شگرد ادبی استفاده کرده است. در این مقاله به روش توصیفی - تحلیلی به بررسی این شگرد پرداخته شده تا ضمن نمایاندن یکی از زیباییهای این اثر، توانایی هنری و ذوق زیبای نویسندۀ آن نیز مشخص شود. نتایج تحقیق نشان میدهد که بیشترین صفات هنری بهکاررفته در بوف کور، بهترتیب صفات هنری مرکّب و ساده هستند که در قالبهای تشبیه، استعاره، کنایه، تشخیص، بزرگنمایی و تنسیق الصفات آمدهاند و بیشترین بسامد، متعلق به صفت هنری تشخیص وکمترین، متعلق به استعاره است.
Epithet is a literary technique used in poetry and prose to express artistic meanings and concepts and to express emotions and feelings. Hedayat is one of the authors and founders of modern Persian fiction who has used this literary technique in his works, especially Blind Owl. In this article, this technique has been studied in a descriptive-analytical way, in order to show one of the beauties of this work, to determine its artistic ability and the beautiful taste of its author. The results show that most of the epithet used in Blind Owl are compound and simple, epithet which are in the form of similes, metaphors, ironies , personification, bombast, and conglobatio, and the highest frequency belongs to the personification epithet and the lowest belongs to metaphor.
خلاصه ماشینی:
نتايج تحقيق نشان ميدهد که بيشترين صفات هنري به کاررفته در بوف کور، به ترتيب صفات هنري مرکب و ساده هستند که در قالب هاي تشبيه ، استعاره ، کنايه ، تشخيص ، بزرگ نمايي و تنسيق الصفات آمده اند و بيشترين بسامد، متعلق به صفت هنري تشخيص وکمترين ، متعلق به استعاره است .
البته پژوهش هاي متعددي دربارٔە آثار صادق هدايت و داستان بوف کور انجام شده است که از آن جمله ميتوان به اين موارد اشاره کرد: «اقليت شدن در بوف کور» (تسليمي و قاسمي پور، ١٣٩٤)، «بازيابي عنصر مکان در بوف کور» (حسنلي و نادري، ١٣٩٦)، «برزخ هم نوايي و بوف کور» (پورخوشبخت ، ١٣٨٢)، «بوف کور هدايت ، کابوسي اتوبيوگرافيک » (هيلمن ، ١٣٦٨)، «ظن و سر، نگاهي بر بوف کور هدايت از دو منظر روان شناختي » (ياوري، ١٣٧١)، «عالم اثير و مثال در برزخ بوف کور» (کاظمي موسوي، ١٣٧٤) حقيقت بوف کور (سرشار، ١٣٨٧)، «بوف کور، متن معطوف به قدرت » (طاووسي، ١٣٩٢)، «اميد و نااميدي در بوف کور» (قوام و هاشمي، ١٣٩١)، «بررسي سفر قهرماني شخصيت در بوف کور با تکيه بر کهن الگوهاي بيداري قهرمان درون » (سرمدي و همکاران ، ١٣٩٢)، «نقش تشبيه در خلق فضاي بوف کور» (اسدي، ١٣٩٤)؛ اما به اين اثر از منظر صفت هنري توجه نشده است .
در توصيف چشمان دختر سياه پوش ، از صفات هنري زيبايي استفاده ميکند که داراي تشخيص و تشبيه هستند: «از آنجا بود که چشم هاي مهيب افسونگر، چشم هايي که مثل اين بود که به انسان سرزنش تلخي ميزند، چشم هاي مضطرب ، متعجب ، تهديدکننده و وعده دهندٔە او را ديدم » (همان : ١٥).