چکیده:
خشونت جنسی علیه زنان، یکی از گونههای خشونت است که بهرغمِ داشتن آثار زیانبار جسمی و روانی شدید، بنا به دلایل مختلف همچنان، شایع، دارای رقم سیاه بالا و نیازمندِ توجه به و حمایت از بزهدیدگان این عرصه است. ایران و افغانستان از جمله کشورهایی هستند که در سالهای اخیر در راستای جرمانگاریِ اقسامِ خشونت علیه زنان و نیز خشونت جنسی با طرح لوایح مختلف مانند لایحه «صیانت، کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت» در ایران یا تصویب و بازبینی قوانین موجود در افغانستان مانند «قانون منع خشونت علیه زنان 1388»، «قانون منع اذیت و آزار زنان و اطفال» و مقررات مرتبط دیگر، گامهایی برداشتهاند. ویژگیهای مشترک دو کشور از جمله وجود موارد متعدّد خشونت علیه زنان، بهویژه در افغانستان، مذهب و برخی چارچوبهای فرهنگی مشترک و نیز نوآوریهای مقررات قوانین افغانستان در این عرصه که حتّی، میتواند برای نظام حقوقی ایران نیز الگوی قانونگذاری باشد، سبب شده است تا نگارندگان نوشتار حاضر، خشونت جنسی، بایستههای مفهومشناسی، گونهشناسی و سازوکارهای قانونی حمایت از آن را بهویژه با تأکید بر قوانین و مقررات اخیر، به شیوه تحلیلی و تطبیقی و با بیان نقاط قوت و چالشها مورد بحث قرار دهند.
Violence against women is an ancient and rather widespread phenomenon in all societies. More than the high rate of different sorts of physical, mental, sexual and economic violence against women, the crucial issues which demand women's support are the black figure of violence, the necessity of family member's support and violated women's treatment in order to prevent its repetition. Nowadays, regardless of the need or no need for social-based intervention, various attempts have been made to protect women at the risk of domestic violence or violated ones, by governmental organizations and NGOs. Designing "safe house" is a sample for protection. The fundamental role of safe houses in the protection of these women by presenting long and short- terms supports has not already been under the spotlight of scholars. Hence, the authors in this paper firstly have discussed the background and the features of safe houses in the countries such as Canada, USA, etc. In the second step, different responsible people in the governmental and non-governmental safe houses in the city of Tehran have been interviewed and their safety instructions are analyzed. The third step is to consider the supportive characteristics of these houses and their challenges such as the lack of physical space and the professional staff, low budget, etc. The findings emphasize the importance of safe houses in Iran, enhancing their situation by means of inclusive education, public awareness and all parts of the society's supports to present qualified programs in legal, psychological, medical, etc. aspects.
خلاصه ماشینی:
اين قـانون ، حتي پس از تصويب کد جزا در سال ١٣٩٦ که مقررات ماهوي بيشتري در مـورد خشـونت هـاي 1 جنسي و به ويژه تجاوز به عنف داشت ، به صورت يک قانون مستقل بـاقي مانـد و بيسـت و دو مورد از مصاديق خشونت عليه زنان را بيان نمود.
در نظام حقوقي ايران ، افزون بر جرم انگاري مزاحمت جنسـي ، در برخـي قـوانين ديگر نيز مانند مادة ٩ قانون مسئوليت مدني به اين مسئله اشـاره شـده اسـت ؛ ايـن مـاده اشـعار مي دارد: «دختري که در اثر حيلـه و تهديـد و يـا سوءاسـتفاده از زيردسـت بـودن ، حاضـر بـراي همخوابگي نامشروع شده ، مي تواند از مرتکب ، علاوه بر زيان مـادي ، مطالبـة زيـان معنـوي نيـز ١.
البته ، بنـا بـه نظـر برخي نظريه پردازان در افغانستان ، لواط اجباري و داخل کردن ساير اشيا در قبل يا دبـر بـا وجـود رابطة زوجيت بين مرتکب و زن بزه ديده مشمول حکم لواط و خشونت عليه زن است ،٢ مسئله اي که در حقوق ايران جرم انگاري نشده و صرف رابطة زوجيت ، براي عدم تحقق هرگونه تجاوز اعم از زنا يا لواط کـافي اسـت .
بنـابراين ، يکـي از ويژگـي هـاي مثبت قانون افغانستان در اين راستا، پيش بيني به عنف بودن برخي رفتارهاي جنسي مـادون زنـا است که مي تواند براي قانون گذار ايران نيز الگو باشد تا حمايت هاي شايسته تري به لحاظ کيفري از بزه ديدگان به عمل آيد.