چکیده:
در میان فقها بحثی وجود دارد که آیا علم قاضی به واقعه از بیرون تأثیری در حکم او میتواند داشته باشد یا خیر به این معنا که حتی اگر از رخداد فیمابین دو طرف دعوا به هر نحوی مطلع است باز آنچه برای او حجت است تا بتواند بر اساس آن حکم کند صرفاً امارات تعیین شده از ناحیه شارع است که همانا بینه و اقرار میباشد، یا علم قاضی بدون امارات معینه نیز برای صدور حکم حجیت دارد. ثمره این بحث در اعتبار اجتهاد و یا کفایت علم مقلد ممکن است از جهت مناط و ملاک واحد آن، خود را نشان دهد و مفید واقع شود. بررسی امارات(بینه و اقرار) از آن جهت که امری کاملاً تخصصی در حوزه تخصص مجتهد است پس بر فرض اثبات این مطلب که بینه و اقرار در اثبات دعوی و حکم موضوعیت دارد در نتیجه اجتهاد برای قضاوت لازم میشود، و در صورتی که بتوانیم اثبات کنیم بینه و اقرار صرفاً طریقیت به واقع دارند پس از هر راهی که واقع برای قاضی منکشف شود قاضی میتواند حکم صادر کند، بنابراین اجتهاد لازم نیست.
خلاصه ماشینی:
موضوعيت يا طريقيت امارات در اعتبار اجتهاد با نگاهي اجمالي به قرآن کريم و روايات مصطفي راشدي * تاريخ دريافت : ٩٨/٣/١٢ تاريخ پذيرش : ٩٨/٧/٨ احمدرضا توکلي ** *** محمدعلي حيدري چکيده در ميان فقها بحثي وجود دارد که آيا علم قاضي به واقعه از بيـرون تـأثيري در حکـم او ميتواند داشته باشد يا خير به اين معنا که حتي اگر از رخداد فيمابين دو طرف دعوا به هر نحوي مطلع است باز آنچه براي او حجت است تا بتواند بر اساس آن حکم کند صرفا امارات تعيين شده از ناحيه شارع است که همانا بينه و اقرار مـيباشـد، يـا علـم قاضـي بدون امارات معينه نيز براي صدور حکم حجيت دارد.
بررسي امارات (بينه و اقرار) از آن جهت کـه امـري کـاملا تخصصـي در حوزه تخصص مجتهد است پس بر فرض اثبات اين مطلـب کـه بينـه و اقـرار در اثبـات دعوي و حکم موضوعيت دارد در نتيجه اجتهاد براي قضاوت لازم ميشود، و در صورتي که بتوانيم اثبات کنيم بينه و اقرار صرفا طريقيت به واقع دارند پس از هر راهي که واقع براي قاضي منکشف شود قاضي ميتواند حکم صادر کند، بنابراين اجتهاد لازم نيست .
اگر تصور کنيم فقط راه هاي اثبات دعوا منحصـر بـه طـرق مشخص شده از ناحيه شارع مقدس باشد طبيعي است حـل يـک پرونـده کـار دشـواري است ، و طبيعي است تشخيص اماره و بينه براي مجتهد محقق است نه غير مجتهد لااقل اين نظريه انحصار قاضي در مجتهد با فرض موضوعيت وحدت سياق بيش تري نسبت بـه عدم لزوم اجتهاد دارد.