چکیده:
هدف اصلی این پژوهش تبیین رابطه بین شبکههای اجتماعی مجازی موبایل محور با سلامت اجتماعی شهروندان با توجه به رویکرد حوزه عمومی هابرماس میباشد. جامعه آماری تحقیق شهروندان ساکن در مناطق شمال و جنوب تهران بوده که تعداد 550 نفر از شهروندان به شیوه نمونهگیری تصادفی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته است. جهت سنجش سلامت اجتماعی از مقیاس کییز و مقیاس الگوی ارتباطی گفت و شنود و همنوایی فیتنرپاتریک و ریچی برای بررسی الگوهای ارتباطی در خانواده مورد استفاده قرار گرفته است. بر اساس نتایج پژوهش، بین میزان استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی و میزان مشارکت اجتماعی و انطباق اجتماعی به ترتیب به مقدار 0.13 و 0.10=r رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. علاوه بر این، یافتهها بیانگر رابطه مثبت و معنادار بین میزان استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی و سلامت اجتماعی شهروندان با ضریب همبستگی (0.14=r و 0.001=sig) میباشد. بر این اساس، تعاملات اجتماعی ناشی از حضور فعال در شبکههای اجتماعی مجازی باعث ایجاد حس مشارکت و انطباق با گروههای خودی میشود و بدین ترتیب موجبات تقویت و افزایش سلامت اجتماعی افراد را فراهم میآورد.
خلاصه ماشینی:
به گونـه اي که نتايج پژوهش عدليپور و همکاران (١٣٩٢) بيانگر اين امر اسـت کـه هرچنـد ارتقـاي امکان برقراري ارتباط شبکه هاي مجازي امکان گفتگو را ارتقا ميدهد، امـا توزيـع نـابرابر امکان هاي اين گونه فناوريهـا محـدود و مخـدوش کننـده گفتگـو ميـان فرهنـگ هـا نيـز ميباشدو سلامت اجتماعي را دچار دگرگون مي کند از سوي ديگر، سلامت اجتماعي بخشي از سلامت فرد است که در عرصه اجتماع بـه ظهور ميرسد و زماني فرد را ميتوان داراي سلامت اجتماعي دانست که بتواند فعاليت ها و نقش هاي اجتماعي خـود را در حـد متعـارف انجـام دهـد و بـا جامعـه و هنجارهـاي اجتماعي احساس پيوند و اتصال کند در اين راسـتا، سـازمان بهداشـت جهـاني١ (١٩٤٨) شاخص اصلي جامعه را نظام تعاملات و روابط اجتماعي بين افراد معرفـي نمـوده اسـت .
Habermas اساسي اين مطالعه تبيين رابطه بين ميزان استفاده از شبکه هاي اجتماعي مجازي مبتنـي بـر تلفن همراه با سلامت اجتماعي شهروندان در جامعه آماري مورد بررسي ميباشد.
با توجه به مباحث فوق ، در اين مطالعه با تأکيد بـر نظريـه حـوزه عمـومي هابرمـاس به عنوان چارچوب نظري شبکه هاي اجتماعي مجازي به مثابه حوزه عمومي در نظر گرفتـه شده است که در آن به تحليل کنش ارتباطي و اخلاق گفتگـو پرداختـه مـيشـود.
همچنين ، با توجه به مبـاني نظـري مطرح شده و بر اساس ديدگاه حوزه عمومي هابرماس مبني بر اصل گفـت وشـنود در فضـاي عمومي، به بررسي الگوي ارتباطي گفت وشـنود و الگـوي ارتبـاطي همنـوايي (فيتنرپاتريـک و ريچي،١٩٩٤) به عنوان متغير واسـط بـين ميـزان اسـتفاده از شـبکه هـاي اجتمـاعي مجـازي و سلامت اجتماعي افراد پرداخته شده است .