چکیده:
تاریخنویسی ایرانی و اسلامی، از رخداد حملة مغولان و عملکرد آنان، روایتی یک سویه و منفی ارائه داده است. بهطوری که علت اصلی زوال تمدن ایرانی و اسلامی را متاثر از آن واقعه ذکر میکند. این گفتمان تاریخنویسی، علت ضعف، انحطاط و عقبماندگی ملل مسلمان را، تهاجم ویرانگرانة اقوام مغولی معرفی میکند. در پیوند آن، تباهی و فساد اقتصادی در جامعة ایران را تابعی از عملکرد مغولان میدانند. این در حالی است که نظامهای جدید در حوزههای گوناگون سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، تابعی از ساختارهای گذشتة خود هستند که تنها با رویکردها و عاملان جدیدی بر سر کار میآیند. هر چند نگارنده از آثار مخرب هجوم اقوام مغولی در منظومة تمدنی ایرانی و ممالک اسلامی آگاهی دارد، اما این گزاره باعث نمیشود تا رخدادهای تمدنی را مطلق و کلی ارزیابی کنیم. لذا در این نوشتار در پی آنیم تا ساحتی دیگر را در نظر آوریم و با روشی توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع ادبی و تاریخی این دوره، عملکرد و نقش کنشگران خوارزمشاهی را در فساد اقتصادی مقارن حملة مغولان در جامعة ایران، بررسی کنیم. یافتههای این پژوهش نشانگر آن است که کارگزاران و عاملان خوارزمشاهی، رفتاری بهتر از مغولان نداشتهاند. همچنین نقش سپاهیان خوارزمی و عملکرد جلالالدین خوارزمشاه، در هنگامة حملة مغولان، التیامی بر فشار اقتصادی و نظم اجتماعی مردم نبود و در عدم انسجام اقتصادی، اثرگذار بود.
خلاصه ماشینی:
از اين دسته ميتوان به مقالاتي همچون : «مصادرة اموال : اهداف و کارکردهاي سياسي آن در عصر عباسي» (ازآغاز تا پايان سدةپنجم )، از مهدي قرباني حصاري و ابراهيم بشلي پور؛ «نقش فساد اداري و رقابت خانداني در تجزية خلافت عباسي» توسط احمد رضا حضري؛ «نظام اجتماعي و اقتصادي بر دوگانگي نهاد خلافت و سلطنت در دوران آل بويه » از احمدرضا خضري؛ «بررسي ساختار وزارت علاء در ديوان سالاري خوارزمشاهيان » از مهدي يار احمدي و زينب ايران دوست ، اشاره کرد.
به اين ترتيب با توجه به آن چه از متون ادبي و تاريخي اين دوره استنباط ميشود، سپاهيان خوارزمي در مواجهه با حملة مغولان ، واکنش منفعلانه و منفعت طلبانه اي از خود بروز دادند و مواردي مانند: از بين رفتن اقتدار سپاه خوارزمي، ترس از صولت سپاه مغول ، واکنش مصلحت طلبانة سپاهيان و غفلت و عشرت طلبي آنان ، نه تنها به آشفتگي سپاه خوارزمي دامن ميزد، بلکه منجر به پيدايش مفسدة زورگيري نيز شده بود.
هر چند که جلال الدين اشتباهات پدر را در توسعه طلبي سياسي تکرار کرد و در مواردي به خطا رفت اما منکر رشادت هاي او نميتوان بود، تا جايي که رشيدالدين فضل الله به نقل از چنگيز خان در مورد وي چنين ميگويد: «بـــه گيتـــي نـــدارد کســـي را همـــال مگــر پــر خــرد نامــور پــور زال بــه مــردي همــان زآســمان بگــذرد همـــي خويشـــتن کهتـــري نشـــمرد» (همداني، ١٣٨٩: ۴٠/٣) آن چه در زمينة اقدامات جلال الدين با بروز مفاسد اقتصادي مانند زورگيري و دزدي مرتبط است ، وجود دو عامل در پيوند سلطنت جلال الدين بود: نخست ، دسته بنديهاي خانوادگي و عداوت هاي شخصي ميان خاندان خوارزمشاهي و دوم ، عمليات نظامي آني و بدون نقشة وي بوده است .