چکیده:
رفتار سياسي، همانند ديگر انواع رفتار اجتماعي انسان، از عوامل و عناصر متعدد رواني، محيطي، فرهنگي و اجتماعي متأثر است. هرگونه نگرش و رهيافتي كه با ديدگاهي مطلقنگر و يكبعدي در صدد بررسي رفتارهاي سياسي انسان باشد، موجب مخدوش شدن درك ما از واقعيت خواهد بود.
فرهنگ سياسي شيعه از منابع عمده فرهنگ سياسي ايران است. مضمون نهايي فرهنگ، آميزهاي از ساخت فكري و اخلاقي و ساخت اجتماعي و سياسي جامعه و حاصل تأثير آنها در يكديگر است. همچنين فرهنگ سياسي مجموعهاي همبسته از آرمانها، نگرشها و طرز برخوردهاي كم و بيش ثابت درباره قدرت و سياست است كه تحت تأثير عقايد، نمادها و ارزشها و باورهاي افراد و در متن تاريخ و حيات جمعي آنها شكل ميگيرد و به رفتارها و كنشهاي سياسي در قبال نظام سياسي جهت ميدهد. فرهنگ سياسي شيعه نيز نوع نگرش و طرز برخورد شيعه اماميه در عصر غيبت با سياست و قدرت سياسي است كه متأثر از مبادي نظري و عقايد و باورها و سنتهاي شيعه، در متن تاريخ و حيات جمعي شيعيان شكل گرفته و تعيين كننده الگوهاي كنش و رفتار سياسي آنان در پذيرش يا نفي حكومتهاست. از این رو، فرهنگ سياسي شيعه حاصل تعامل مباني نظري و ساخت فكري شيعه با ساخت سياسي و اجتماعي جامعه و سرگذشت تاريخي اين فرقه در عصر غيبت بوده است. شيعيان در عصر غيبت، متناسب با وضعيت و شرايط سياسي اجتماعي هر دوره، در قبال قدرت سياسي نگرش و رفتار خاصي داشتهاند. در اينباره، سه گرايش كلي در فرهنگ سياسي شيعه و در فرآيند تاريخي آن به چشم ميآيد كه ميتوان آنها را در ذيل سه عنوان كلي «انزواگرايي»، «همكاري و مسالمت» و «انقلابيگري و ستيز» دستهبندي كرد. هريك از اين گرايشها و نگرشها در مقطع خاصي از تاريخ شيعه در عصر غيبت برجستگي و غلبه داشتهاند.
امام خميني با ارائه تفسير و قرائت جديد از مفاهيمي مانند انتظار، تقيه، شهادت و زدودن زنگار تسليمطلبي و انزواگرايي از چهره اين مفاهيم، زمينه تفكر و انديشه سياسي را مهيا ساخت و در شكل دوم امام به دليل برخوردار بودن از موقعيت ممتاز مرجعيت ديني و پايگاه مردمياش، موجب مشروعيت يافتن و فراگير شدن برداشتهاي جديد (تحولات) روشنفكران شدند.