چکیده:
بنیهود یکی از سلسلههای مهم ملوک الطوایف اندلس (حک: 422ـ898ق. / 031 ـ1493م.) بود که از 431 تا 503ق در شمال شرقی اندلس؛ یعنی ثغر اعلی به مرکزیت سرقسطه حکومت میکردند. آنها در طول هفتاد سال حکومت برای حفظ قدرت منطقهای خود به ایجاد روابط سیاسی و نظامی با همسایه مسیحی خویش، حکومت قشتاله پرداختند. این پژوهش بر اساس منابع تاریخی و با رویکردی تحلیلی – توصیفی، مناسبات سیاسی و نظامی حکومتهای بنیهود و قشتاله و عوامل ایجاد دوستی و یا دشمنی میان آنها را بررسی میکند و نتیجه میگیرد که هدف برقراری روابط سیاسی و نظامی هودیان با قشتاله، دستیابی متحدی مورد اعتماد در منطقه بود تا از این راه به سلطه سیاسی خود در شرق اندلس ادامه دهند، اما پادشاهی قشتاله از این مناسبات، اهداف دیگری چون منافع اقتصادی، گسترش قلمرو حکومت خود و نفوذ به سرزمینهای اسلامی را جستوجو میکرد.
کانت بنی هود من الدویلات المهمه(ملوک الطوايف) التی حکمت شمال شرق الاندلس و تخومها الشمالیه سنه(431 حتی 503ق) فکانت عاصمتها سرقسط. فحفاظا علی سلطانهم فی المنطقه قاموا بتکوین علاقات سیاسیه و عسکریه
مع جارتهم المسیحیه ای حکومه قشتاله.
بحثت هذه المقاله عبر توظیفها للمنهج الوصفی - التحلیلی و استنادا الی المصادر التاریخیه، العلاقات السیاسیه و العسکریه للحکومتین بنی هود و قشتاله و کذلک اسباب اختلافهما و توافقهما.و توصلت بان سبب ابرام تلک الاتفاقیات من قبل
بنی هود، هو ایجاد حلیف قوی و ثقه فی المنطقه حتی یتمکنوا من فرض سیطرتهم علی تلک المناطق و استمرارها. لکن فی المقابل کانت تسعی حکومه قشتاله و من وراء تکوین العلاقات تحقیق المکاسب الاقتصادیه و التوسعیه و بسط النفوذ
فی المناطق الاسلامیه
Banihood was considered as one of the foremost feudal Dynasties in Andalusia (422-898 A.H) governing in the north eastern part namely Theqar e- A’la with the centrality of Sarqesteh from 431 to 503 A.H. In order to preserve their regional authority, they developed political and military relations with their Christian neighbor, Qeshtaleh, about seventy years. Taking advantage of the historical sources and the descriptive-analytical approach, this research investigates the political- military relations between Banihood and Qeshtaleh as well as the reasons of amity and enmity between them. It finally concludes that the purpose of their providing political- military relations was achieving unity in the region to keep on political domination in the east of Andalusia. However, Qeshtaleh monarchy was looking for the other objectives such as the economic benefits, the extension of its territory as well as the penetration into the Islamic lands
خلاصه ماشینی:
مناسبات سیاسی ـ نظامی حکومت بنی هود و قشتاله تاریخ دریافت : ʺ۳/۲/ʹ۱۳۹ تاریخ تأیید: ۱۳۹۹/۸/۲۴ 1 رضوان یزدانی 2 یونس فرهمند 3 قنبر علی رودگر بنیهود یکی از سلسله های مهم ملوک الطوایف اندلس (حک :٤٢٢ـ٨٩٨ق .
این پژوهش بر اسـاس منـابع تـاریخی و بـا رویکردی تحلیلی – توصیفی، مناسبات سیاسی و نظامی حکومت های بنیهـود و قشتاله و عوامل ایجاد دوستی و یا دشمنی میان آنها را بررسی میکند و نتیجه میگیرد که هدف برقراری روابط سیاسی و نظامی هودیان با قشتاله ، دست یـابی متحدی مورد اعتماد در منطقه بود تا از این راه به سلطه سیاسی خود در شـرق ١.
نخست ، میتوان به پـژوهش در بـاب دولـت هـای اسلامی در اندلس نوشته عبدالله عنان ٢ اشاره کرد که در آن ، حیـات سیاسـی دولـت هـای ملوک الطوایفی، هم چون بنیهود و اوضاع سیاسی ـ نظامی دولت های مسیحی مقارن بـا آنان به تصویر کشیده میشود.
٤. ال سید حدود چهار سال در دربار هودیان مشغول به کار بود که در این مـدت ، بنـیهـود را بـه قدرتی بلامنازع در شرق اندلس تبدیل کرد (ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار اندلس و المغرب ، ج ٣، ص ٢٢٨؛ ٧٠ Fitzhenry,p؛ عنان ، تاریخ دولت اسلامی در اندلس ، ج ،٢، ص ٢٤٣-٢٤٥).
حملات مکرر آنان ، حکومت هودی را به خود معطوف داشت (عبـدالحلیم ، العلاقـات بین الاأندلس الإسلامیۀ و اسبانیا النصرانیۀ فی عصر بنی امیۀ و ملـوک الطوایـف ، ص ٣٤٤؛ عنـان ، تاریخ دولت اسلامی در اندلس ، ج ٢، ص ١١٢).