چکیده:
آنچه از زندگانی پیامبران الاهی برداشت می شود، این است که آنان تمام تلاش خود
را برای تبلیغ و ترویج دین الاهی و نگه داری آن و درنهایت اجرای دین به کار می بستند.
سپس به دستور خداوند برای پس از خود جانشینانی را که آن راه را ادامه دهند، به مردم
معرفی م یکردند. بهائیان که آیین خود را الاهی قلمداد م یکنند، ادعا می کنند پیامبرشان،
بهاءالله، عبدالبهاء را ب هعنوان وصی خود معرفی کرد و او هم نهایت اطاعت و بندگی
و عبودیت بهاءالله را داشت. باای نحال، پس از مرگ بهاءالله، عبدالبهاء ن هتنها به بسیاری
از وصیت های او عمل نکرد، بلکه احکام و مسائل جدیدی را که او نگفته بود اضافه کرد
و حتی برخی از احکام ایشان را هم نسخ کرد.
علاوه براین، اگرچه اجرای دقیق تمام احکام یک آیین از جانشین پیامبر انتظار می رود، اما
در آیین بهائی این موضوع مشاهده نمی شود و عبدالبهاء به تعدادی از احکام آن آیین عمل
نکرد. بدین ترتیب، حقانیت آن آیین و نیز ادعای عبودیت عبدالبهاء موردتردید و حتی
انکار واقع م یشود.
ما یمکننا ان نستخلصه من سیرة انبیاء الله، هو أنهم کانوا قد بذلوا کل جهودهم لتبلیغ دین الله
والدعوة له والمحافظة علیه وبالتالی تطبیقه فی مختلف شئون الحیاة. وقدم الانبیاء بأمر من الله
سبحانه وتعالی أوصیاء لهم لیواصلوا نهجهم بین الناس. والبهائیون الذی یعتبرون عقیدتهم دینا
إلهیا، یزعمون ان نبیهم، بهاء الله، قد عین عبدالبهاء باعتباره وصیا له من بعده وانه قد اخلص
فی الطاعة والانقیاد الی بهاءالله. ولکنه بالرغم من ذلک، وبعد موت بهاء الله، لم یلتزم عبدالبهاء
بتنفیذ الکثیر من وصایاه، بل اضاف الکثیر من التشریعات والقضایا الجدیدة التی لم یأتی بها
بهاء الله کما قام بنسخ بعض التشریعات التی جاء بها بهاء الله. وفضلا عن هذا، ومع أنه یتوقع من
وصی النبی ان ینفذ بدقة متناهیة کل التشریعات التی جاء بها النبی، لکننا لا نری حصول هذا
الأمر فی الدیانة البهائیة وفی الواقع فان عبدالبهاء تخلی عن العمل بعدد من تشریعات هذا الدین.
وفی هذه الحالة، فإنه حدث تش یکک بحقانیة هذا الدین وبمزاعم عبودیة عبدالبهاء بل انه تجاوز
الامر حتی الی إنکار ذلک الواقع.
What can be understood from the lives of the divine prophets is that they made every
effort to propagate and maintain the divine religion and ultimately implement the religion.
Then, by God's command, the successors were introduced to the people to continue
that way. Baha’is who consider their faith as a divine religion claim that Baha-u'llah,
introduced Abdu'l-Bah as his successor. And he had the utmost obedience, servitude, and
devotion to Baha- u’llah. However, Abdu'l-Baha not only did not obey many of his commandments,
but also added new commandments and issues that he had not said before,
and even abrogated some of his commandments!
In addition, although the exact implementation of all the rules of a religion is expected
from the Prophet's successor, this is not the case in the Baha'i Faith, and 'Abdu'l-Baha did
not follow some of the rules of that Faith. Thus, the legitimacy of Bahaism , as well as the
claim of Abdu'l-Baha's obedience is questioned or even is denied.
خلاصه ماشینی:
اینجا سؤال پیش میآید که عبدالبهاء به چه مجوزی این نمازها را وضع کرد و نمازی را که پدرش واجب کرده بود نسخ کرد؟ او که برای خود شأن تشریع قائل نیست و احکام جدیدی هم نیامده و خودش هم اعتراف کرده که وحی تا هزار سال آینده قطع شده است (اشراق خاوری، تقریرات اقدس، ص103).
حکم تعدد زوجات بهاءالله و تکهمسری عبدالبهاء حکم تعدد زوجات در کتاب اقدس چنین است: «ایّاکم ان تجاوزوا عن الأثنتین و الّذی اقتنع بواحدة من الإمآء استراحت نفسه و نفسها: بر شما باد که از دو همسر تجاوز نکنید و اگر به یکی قانع شوید خودتان و همسرتان راحت هستید» (اقدس، بند 63 -گنجینه حدود و احکام فصل ۱۳، ص176).
در اینجا باید توجه کرد که بهاءالله در اقدس تزویج با دو همسر را بدون شرط و بهطور صریح اجازه داده است و فقط تذکر داده که اگر به یکی قانع باشید موجب راحتی شماست؛ درحالیکه عبدالبهاء شرط عدالت را بر این حکم اضافه میکند و برقراری آن را محال میداند.
» (اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، فصل سیزدهم، ص٣٠؛ اقدس، بند ۱۲( ولی عبدالبهاء بارها برخلاف حکم پدر در نماز مسلمانها شرکت کرده و نماز را با جماعت خوانده و گاهی هم امام جماعت شده است.