چکیده:
تجربه شاگردی نزد اساتید متعدد را میتوان یکی از ویژگیهای کارنامه حیات علمی و عارفانه ابوسعید ابوالخیر برشمرد. در میان این شخصیتها اما او از ابوعبدالرحمن سلمی تأثیر چشمگیری پذیرفته است. این جستار با رویکرد تاریخی و روش تطبیقی از طریق استخراج و تبیین شماری از تعالیم همانند در آثار سلمی و ابوسعید ابوالخیر در پی اثبات همین مدعاست. این تعالیم عبارتند از: بهره وری از وقت، ترک تکلّف، ترک تدبیر، نهی از خوردن به تنهایی، دوری از مصاحبت ناجنس، پرهیز از به کارگیری لفظ «من»، و مردم داری. همچنین در مقاله پیش رو به دو مورد دیگر، یعنی از منظرالهی به مردم نگریستن و مشاهده قدرت خداوندی در هستی گذرا اشاره رفته است. همه موارد فوق چنین احتمالی را قوت میبخشد که چه بسا آموزهای از سلمی در مکتوبات خود او فرصت ظهور و بروز نیافته ولی شاگرد تربیت یافته و متأثر از وی در آثار خویش بدان متذکر شده باشد و این یعنی اینکه به منظور شناخت جامع الاطراف و فراگیر از تعالیم استاد نباید به آثار به جامانده از او اکتفاء نمود بلکه لازمست آراء و اندیشههای افرادی که در مکتب وی زانو زدند را نیز از نظر گذراند.
One of the features of the scientific and mystical life of Abu Saʿid Abu al-Khayr is the fact that he had seen various teachers. Among these tutors, however, he has been significantly influenced by Abu ʿAbd Al-Rahman Sulami. Using a historical approach and comparative method, this research seeks to prove this claim by extracting and explaining a number of common teachings in the works of Sulami and Abu Saʿid Abu al-Khayr. These teachings include: optimal use of time, abandonment of pretentiousness, abandonment of prudence, abstinence from eating alone, abstinence from companionship of the wicked, abstinence from using of the word "I", and loving and caring about people. The article also mentions two other cases, namely, looking at people from a divine perspective and observing the power of God in the transient existence. All of the above reinforce the possibility that some teachings of Sulami may be absent in his own writings but may be found in the works of his student who was educated and influenced by him. This means that in order to have a comprehensive and inclusive knowledge of the teacher, the teachings of the master should not be limited to the works left by him, but it is necessary to consider the opinions and thoughts of the people who were trained in his school.
خلاصه ماشینی:
»(میهنی، اسرارالتوحید، ۲۵۷) منظور از خلق یا اخلاقی که در این فراز سلمی به نقل از جنید متذکر آن میشود و تصوف را برای شـاگرد خـویش در اولین ملاقات ، با آن تعریف و توصیف میکنـد اخـلاق انسـانی نظیـر آنچـه علمـای اخـلاق گفته انـد، نمیباشد؛ بلکه مقصود همان چیزی است که حلاج در تفسیر «́oنک ˎلعلی خˏلˏق عظیم ː » بیان نموده اسـت ؛ یعنی عروج از اخلاق بشری به اخلاق الهی.
رسالتی که این مقاله بـه دنبـال انجـام آنست اینکه آموزه های همانند و یکسان در آثار موجود از سلمی و ابوسعید را استخراج و تبیین نموده و بدین وسیله نشان دهد ابوسعید درمیان اساتید طریقتش از سلمی تأثیر قابل توجهی پذیرفته اسـت و چرائـی ایـن امر را بایستی احتمالا در سرسپردگی وی به مشرب ملامتی که سلمی نیز به آن تعلق دارد، کاویـد.
» (رازی، جواهر التصوف ، ۶) در رسـائل جنید نیز آمده است که رعایت این مهم باعث قرابت به اولیاء میشود: «بدان کـه در زمـان حیاتـت ، پنـد و اندرز دادنت به مردم و روی نمودن به آنچه برای تو و ایشان از اولویت برخوردارست برترین اعمال توست و ٧چنین عملکردی٥ در وقت تو، ٧موجبات ٥ قرب بیشتر به اولیاء را برایت فراهم میکند.
» (سلمی، مجموعه آثار سلمی، ۳۸۴/۱) ابوسعید نیز که پرورش یافته مکتب عرفانی سلمی است ، همگام بـا استاد، به ضرورت رعایت این مهم عنایت داشته و به رهروان چنین سفارش میکند: «́oیاک و صحبه الأشرار و لا تنقطع عن الله بصحبه الأخیار.