چکیده:
پژوهش حاضر با به کارگیری روش تحلیل محتوای کیفی به واکاوی متون و پژوهشهای بین المللی در ارتباط با مرگ پرداخته است. از کلیه منابع چاپی و الکترونیکی در دسترس مبتنی بر اهداف و سؤالات پژوهش برای جمع اوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات با بکارگیری نظام مقوله بندی قیاسی انجام شد و در فرایند آن ابتدا با کدگذاری باز مؤلفهها احصاء و سپس با حذف همپوشانی و دسته بندی موارد، نتایج محقق شد. هدف کلی از انجام تحقیق واکاوی جایگاه مرگ در اندیشه مولانا و فلسفه وجودی و دلالتهای برآمده از این دو دیدگاه بود. نتایج بدست آمده در مقولههایِ مرگ به مثابه یک حقیقت و مسلمترین امکانها، به مثابه تعالی طلبی، به مثابه اندیشه ورزی، به مثابه رهایی، به مثابه شادی، به مثابه آزمون، به مثابه غلبه بر ترس، به مثابه کنترل امیال، به مثابه تغییر و تحول تقسیم بندی گردیدند. بنابراین میتوان گفت که مرگ به عنوان پایان زندگی نیست و میتواند به عنوان یک پل و گذر از یک دوره زندگی و ورود به دوره دیگر زندگی باشد. بنابراین میتوان مرگ را به عنوان یک گام از زندگی تلقی نمود.
The present study has used the method of qualitative content analysis to analyze international texts and research related to death. All available print and electronic sources related to the research objectives and questions were used to collect information. Data analysis was performed using the deductive classification system and in the midst of the process, first the components were counted by open coding and then the results were achieved by removing the overlap and categorizing the items. The general purpose of the research was to investigate the position of death in Rumi's thought and existential philosophy and the implications of these two views. Results were divided into these categories: death as a truth and the most certain possibility, death as transcendence, thinking, liberation, joy, test, overcoming fear, controlling desires, and death as change and evolution. Therefore, it can be said that death is not the end of life and can be a bridge and a passage from one period of life to another. Therefore, death can be considered as a stage of life.
خلاصه ماشینی:
واکاوی جایگاه «مرگ » در اندیشه مولانا و فلسفه وجودی و دلالت های برآمده از این دو دیدگاه مسعود حسن پور دانشجوی دکترای فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه آزاد اصفهان واحد خوراسگان EMaiF: SB;<;NeB111@gm;CF.
هـدف کلـی از انجـام تحقیق واکاوی جایگاه مرگ در اندیشه مولانا و فلسفه وجودی و دلالت های برآمده از این دو دیدگاه بود.
مقدمه در این نوشتار تلاش شده است مفهوم مرگ در فلسفه وجودی و اندیشه مولانا بررسی شود.
سپس مقوله های ارائه شده جهت اعتباربخشی و بررسی در اختیار تعدادی از صاحبنظران فلسفه وجودی و آشنا با اندیشه مولانا قرار گرفته ؛ و جمع بندی نظرات آنها در الگوهای نهایی لحاظ شده است .
یافته های پژوهش این پژوهش به تبیین جایگاه مرگ در فلسفه وجودی و اندیشه مولانا پرداخته است .
کشتن و مردن که بر نقش تن است چون انار و سیب را بشکستن است در این برداشت مرگ برای عارفان نه تنها ترسناک نیست ، بلکه «مرگ که تمام مردم از آن وحشت و بـیم دارند، عارفان کامل و مردان واصل را نمیهراساند، بلکه آنـان بـه روی مـرگ ریشـخند میزننـد» (زمـانی، (١٠٠١ :١٣٩٠ مرگ کین جمله از او در وحشت اند میکنند این قوم بــر وی ریشخند این نگاه مرگاندیشانه مایه آرامش آدمی است .
مرگ بیرونی ناظر بـر پایـان یـافتن زندگی آدمی در این جهان است ؛ در حالی که مرگ درونـی حضـور همـواره مـرگ در ذهـن اسـت .
مواجهه آگاهانه با مرگ همان چیزی است کـه مولانـا از آن بـه «مرگ اختیاری» تعبیر میکند.
این مرگ همان چیزی است که مولانا از آن به «مرگ پیش از ˏمردن » تعبیر میکند.