خلاصه ماشینی:
"دانی که من آن سخن شناسم کابیات نو از کهن شناسم بنگر که ز حقه تفکر در مرسله که میکشی در تر کی صفت وفای ما نیست تر کانه سخن سزای ما نیست آن کز نسب بلند زاید او را سخن بلند باید نیز در مدح وی گوید شروانشه آفتاب سایه کیخسرو گیقاد پایه شاه سخن اخستان که نامش مهریست که مهر شد غلامش (1)چون شمس الدین محمد جهان پهلوان در این موقع وفات یافته بعلاوه قزل شاه برادر کوچکتر او بوده و شمس الدین محمد دیگری هم در کار نیست که از چاکران طغرل باشد پس این بیت بکلی الحاقی است سلطان بترک چتر گفته پیدا نه خلیفه نهفته بهرامنژاد و مشتری چهر در صدف ملک منوچهر زین طایفه تا بدور اول شاهیش بنسل در مسلسل نطفهاش که رسیده گاه بر گاه تا آدم هست شاه بر شاه لیلی و مجنون در پانصد و هشتاد و چهار آغاز و پس از چهار ماه در همین سال یا سال پانصد و هشتاد و پنج بانجام میرسد و اینکه در ابیات صفحه 274 در ضمن ابیات الحاقی در این بیت انجام آن در هشتاد و هشت تعبین شده: پانصد هشتاد و هشت برسر بگذشته ز هجرت پبمبر بکلی غلط و خلاف واقع و نیز مخالف صریح ابیات نظامی است که در اول کتاب میفرماید: این چار هزار بیت اکثر شد گفته بچار ماه کمتر تاریخ عیان که داشت باخود هشتاد و چهار بعد پانصد چهارم-هفتپیکر این نامه بنام سلطان علاء الدین کرپ ارسلان اقسنقری در حدود پانصد و نود و سه هجری انجام یافته ولی سال آغاز آن معین نیست سلطان علاء الدین کرپ ارسلان ازنژاد اقسنقر غلام سلطان ملکشاه سلجوقی است که مطابق تواریخ نه تن از فرزندان وی در موصل و شامات پادشاهی و حکمرانی کردهاند و این دو بیت نظامی هم بدین نسب تصریح دارد."