چکیده:
شاعران جوان در روزگار ما کمتر با فرهنگ و ادب کلاسیک ایران آشنایی دارند. ناآگاهی بعضی از شاعران جوان نسبت به میراث بزرگ فرهنگی و ادبی ما سبب شد تا شعرهای آنها کممایه و کمفروغ جلوه کند. آنها متاسفانه به این موضوع کمتر عنایت دارند اگر شاعران برجستۀ معاصر نظیر نیما و اخوان و شفیعیکدکنی به درجهای از اهمیت و اعتبار رسیدند پیشتر با شعر و فرهنگ و ادب کلاسیک ایران آشنایی پیدا کردند؛ آنها را خوب خواندند و فهمیدند. بخاطر اهمیت موضوع، اشعار قیصر امینپور(1386 – 1338) را مورد پژوهش قرار دادیم تا انعکاس فرهنگ و ادب کلاسیک ایران را در اشعار او نشان دهیم. قیصر امینپور دانشآموختۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی و استاد دانشگاه تهران بود و در زمینههای شعر و نثر ادبی و همچنین در حوزۀ پژوهشهای ادبی فعالیت میکرد. روش پژوهش حاضر به طریق کتابخانهای صورت گرفتهاست و پرسشهای اساسی آن عبارت است از: 1- آیا قیصر امینپور در اشعارش از ادب و فرهنگ کلاسیک ایران و میراث گذشتگان ما بهره گرفتهاست؟ 2- این تاثیرپذیری از فرهنگ و ادب کلاسیک ایران چگونه خودش را در اشعار قیصر نشان دادهاست؟ 3- قیصر امینپور به کدام دوره یا سبک ادبی، بیشتر علاقهمند بود و از آن بهره گرفتهاست؟ در این پژوهش واژه به واژۀ اشعار او را خواندیم و تاثیرپذیریهای گوناگون را از جنبههای مضمون، تصویر، ترکیب و تعبیر و ... از فرهنگ و ادب کلاسیک ایران نشان دادیم.
Young poets are less familiar with classical Iranian culture and literature. The lack of knowledge of some of the young poets about the great cultural and literary heritage of our past has made their poems less and less enlightened. Unfortunately, they do not know that the prominent contemporary poets such as Nima, Akhavan and Shafi'i Kadkadi reached a degree of importance and prestige before they became familiar with Iranian classical poetry, culture, and literature and they read and understood them as well. Because of the importance of the subject, we studied the works by Qeysar Aminpour (1338 - 1338) to show the representation of classical Iranian culture and literature on his poems. Qeysar Aminpour was a PhD graduate in Persian language and literature and a professor at the University of Tehran, and worked in the fields of poetry and literary prose, as well as in the field of literary research. The research method of this article is library-based, and the basic questions are: 1. Has Qeysar Aminpour made use of classical culture and literature and the heritage of our past in his poems? 2. How has this influence from the classical Iranian literature shown itself in Aminpour's poems? 3. Which period or literary style was Qeysar Aminpour most interested in and made use of? In this research, we studied his poems word for word and examined the various influences in terms of content, image, and showed the composition, interpretation of classical Iranian culture and literature.
خلاصه ماشینی:
قيصر امين پور دانش آموختۀ دکتري زبان و ادبيات فارسي و استاد دانشگاه تهران بود و در زمينه هاي شعر و نثر ادبي و همچنين در حوزة پژوهشهاي ادبي فعاليت ميکرد.
» (فرهنگ تلميحات ، شميسا:ص ٦٨) * زوجي فرد شد: سر به زير و ساکت و بيدست و پا ميرفت دل يک نظر روي تو را ديد و حواســش پرت شــد بر زمين افتاد چون اشکي ز چشم آسـمان ناگهان اين اتفاق افتاد: زوجـي فرد شد بعد هم تبعيـد و زندان ابد شـــد در کوير عين مجنون از پي ليلي بيــابانگرد شد (دستور زبان عشق ، امين پور:ص ٥٠) اشاره به گناه آدم و هبوط آنها و نيز هجرت از هند به مکه و بيابان عرفات که به معرفت حوا انجاميد دارد.
» نه ، شرري پيش چشم تو (دستور زبان عشق ، امين پور: ص ٤٨) تضميني است از حافظ : زين آتش نهفته که در سينۀ من است خورشيد شعله اي است که در آسمان گرفت (ديوان حافظ ، غزل ٨٧) خورشيد آسمان در برابر آتش نهفته در سينۀ حافظ به شعله اي مانند بود و در شعر قيصر اين اغراق بيشتر و به شرر تبديل ميشود.
اين عبارت مولانا در عنوان شعر قيصر (آينه هاي ناگهان ، امين پور: ص ١٢٣) قرار دارد.
قيصر از امثال و حکم نيز که ريشه در فرهنگ ما دارد بهره برده است که ما براي طولانينشدن اين صفحات از آن ميگذريم و تنها به يک نمونه بسنده ميکنيم که به مثل «آسيا به نوبت » (امثال و حکم ، دهخدا، ج ١: ص ٣٥) اشاره دارد: «اين آسياب کهنه به نوبت نيست / شايد هميشه نوبت ما/ فرداست !» (آينه هاي ناگهان ، امين پور: ص ٧٠).