چکیده:
بعد از پذیرش نظریۀ تقصیر نسبی و جایگزینی آن با قاعدۀ «همه یا هیچ»، موضوع معیار و نحوۀ تعیین میزان تقصیر زیاندیده و خواندۀ دعوی در دعوی مسئولیت مدنی مبتنی بر تقصیر مطرح گردید. پرسش اصلی این است که آیا در شناسایی و تمیز میزان و نوع تقصیر بین تقصیر زیاندیده و تقصیر خوانده تفاوتی وجود دارد. اگر عمل واحدی از سوی هر دو طرف اتفاق افتاده باشد و سایر عناصر موثر یکسان باشند، صرفنظر از وصف زیاندیده یا خواندۀ دعوی بودن، آیا باید مسئولیت بین دو مرتکب بهصورت مساوی تقسیم گردد؟ اصول اروپایی مسئولیت مدنی و تئوری غالب در حقوق کامنلا «دیدگاه تعامل متقارن با رفتار زیاندیده و خوانده در تعیین میزان تقصیر هریک» را پذیرفته و بهصورت یکسان، معیار مراقبت معقول را در ارزیابی رفتار ایشان در نظر گرفته است. این دیدگاه در حقوق کامنلا به انحاء مختلف مورد تعدیل واقع شده و استثنائاتی بر آن وارد گردیده است. از منظر تحلیل اقتصادی و نقد اخلاقی نیز ایراداتی بر این نظریه وارد است. به نظر میرسد این دیدگاه، بهرغم شهرت، انتقادات فراوانی را بیپاسخ گذارده است. در مسیر ترسیم تئوری مناسب جهت پاسخگویی به این پرسش، تبیین و نقد نظریۀ رایج قدمی رو به جلو خواهد بود.
After adopting the theory of Contributory negligence and dismissing the All-or-No thing Rule, the issue of how to determine the extent of loss and Victim Fault was raised in fault-based civil liability. The key question is whether there is a difference between the defendant’s fault and the plaintiff’s. If the same act has been done by both sides and the other essential elements are the same, should the responsibility be equally shared by the two perpetrators, regardless of whether they are plaintiff or defendant? The European principles of civil responsibility and the prevailing theory of common law have adopted a "symmetrical approach to victim and defendant's behavior in determining each one's fault" and, equally, have considered the standard of reasonable care in evaluating their behavior. This view has been tempered in various ways and certain exceptions have been made to it in the Common law. Similarly, from the point of view of economic analysis and moral criticism there are some objections to this theory. This view, despite its popularity, seems to have left much criticism unanswered. In depicting an apt theory to address this issue, it will count a step forward to explain and criticize the mainstream theory.
خلاصه ماشینی:
اگر عمل واحدی از سوی هر دو طرف اتفاق افتاده باشد و سایر عناصر مؤثر یکسان باشند، صرفنظر از وصف زیاندیده یا خواندۀ دعوی بودن، آیا باید مسئولیت بین دو مرتکب بهصورت مساوی تقسیم گردد؟ اصول اروپایی مسئولیت مدنی و تئوری غالب در حقوق کامنلا «دیدگاه تعامل متقارن با رفتار زیاندیده و خوانده در تعیین میزان تقصیر هریک» را پذیرفته و بهصورت یکسان، معیار مراقبت معقول را در ارزیابی رفتار ایشان در نظر گرفته است.
اگر عمل واحدی از سوی هر دو طرف اتفاق افتاده باشد، سایر عناصر مؤثر یکسان باشند، آیا باید مسئولیت بین دو مرتکب صرفنظر از وصف زیاندیده یا خوانده بودن بهصورت مساوی تقسیم گردد؟ ضرورت طرح این بحث ازاینروست که در موارد عملی کارشناس در مقام ارزیابی تقصیر طرفین و قاضی یا داور نیز در مقام سنجش نظریۀ کارشناسی با درنظرگرفتن معیاری دقیق و توجه به جزئیات هر قضیه اظهارنظر نمایند.
حقوق کانادا نیز «بهنسبت درجهای که هر شخص مقصر بوده است» اشاره کرده و سخنی از شناسایی معیاری متفاوت برای تشخیص میزان تقصیر زیاندیده و خوانده ارائه نگردیده است (simons, 2015: 35).
آیا باید تقصیر زیاندیده و خوانده را بهعنوان دو مفهوم مشابه یا حتی یکسان از تقصیر در نظر گرفت؟ آیا لازم نیست قانون رفتار خطرناکتر از سوی زیاندیده را بهعنوان آستانۀ مقصربودن شناسایی کند یا اینکه آستانۀ مقصربودن هر دو یکی است؟ در بسیاری موارد درنظرگرفتن معیار تعامل متقارن برای رفتار طرفین پذیرفتنی است.
اگرچه خطر برای یکی و منفعت برای دیگری ایجاد شده است اما این عمل از نظر اخلاقی قابلیت توجیه دارد.