چکیده:
نظریه خلق از عدم (Creation ex Nihilio) نظریه رقیب «خلق از ماده ازپیشموجود» (Creation ex materea) یکی از بنیادیترین مباحث در تاریخ اندیشۀ دینی و فلسفی است. این نظریه از لوازم ضروری و جداییناپذیر «توحید» در اسلام، مسیحیت و یهود است و از دیرباز تاکنون مهمترین پرسشهای مطرح در این زمینه، بحث چگونگی خلق اولیه از ﻋﺪم یا از ﺷﻲء دیگر بوده است. هدف این پژوهش تبیین، تحلیل و ارزیابی نظریه خلق از عدم در اسلام، مسیحیت و یهود است. این تحقیق با روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانهای و تدبّر در کتب مقدس ادیان و متون مربوطه انجام شده است. برخلاف عقاید اهل صُدفه، طبیعتگرایان، فلاسفه یونان و ارسطو- که با توحید مناقات دارد- در ادیان توحیدی، خالقیت، امری مسلّم و بدیهی است. پیروان ادیان براساس تعالیم ادیان الهی، متکلمان و اغلب فیلسوفان بر این باورند که خداوند این عالم را آفریده است جهان، آغاز دارد و آفرینش از نیستی به هستی به صورت خلق و ابداع از هیچ (مسبوق به عدم) یا خلق «لا من شیء بوده» است.
Creation ex Nihilo« is one of the competing theoriest of the opposite» Creation ex materea« is one of the most fundamental subjects in the history of the religious and philosophical thought of Origenae and the essential and inalienable means of "monotheism" in the religions of the Islm Christianity and Jews. The most important questions that have been discussed so far have been the discussion of how the first creation was from non-existence or from another object? The purpose of this study was to explain, analyze, and evaluate the theory of creativity in Islamic Christian, and Jewish religions by descriptive-analytical method and using the library resources and with the attention in Holey books of the mentioned religions, and the descriptive analysis of the texts that have brought about the creation of the debate has taken. The findings indicate that creativity is obvious and unequivocal in the above-mentioned monotheistic religions, contrary to the beliefs of Sadden or random, naturalists and Aristotle and Greek philosophers. Therefore, according to the interpretations of the Holey books of these divine religions, and most of the philosophers of these religions, God has created this universe; the universe begins, and this creation is from non-being to being as the creation and invention of no (non-existent) or the creation of the »la men shay« have been.
خلاصه ماشینی:
پيروان اديان براسـاس تعاليم اديان الهي، متکلمان و اغلب فيلسوفان بر اين باورند که خداوند اين عالم را آفريده است جهان ، آغاز دارد و آفرينش از نيســتي به هســتي به صــورت خلق و ابداع از هيچ (مسبوق به عدم ) يا خلق «لا من شيء بوده » است .
واژٔە «اکس » به تقدم و تأخر اشاره دارد و «نهيليو» يعني معدوم ، يعني از دل عدم (هيچ ) ايجاد شد ( /١٨٢٨ ,Webster ١٩٩٨ ,Hasker) بدين معنا که جهان از چيزي مسبوق بر خود ساخته نشده و اين تقدم و تأخر، ذاتي اســت ؛ يعني اشــيا قبل از خلقت ، ذاتاً معدوم هســتند و بهره اي از وجود ندارند؛ ولي خداوند به آنها افاضــه وجود مي کند (پترســون و همکاران ، ١٣٩٣، ص ١٠٨).
براســاس آموزه هاي اين اديان ، آفرينش به معناي خلق از عدم اســت و خداوند در زمان معيني آن را به انجام رسانده است .
درحاليکه فلاسفه مسلمان از جمله کندي ، فارابي، ابن سينا و ملاصدرا همواره براي اثبات کيفيت و چگونگي خلقت اوليه با براهين فلســـفي و عقلاني در تلاش بوده اند؛ گرچه اختلاف نظرها و شــبهاتي بين متکلمان و فلاســفه مســلمان از ديرباز مطرح بوده است ؛ اما در فلسفه صدرايي (حکمت متعاليه ) با بهره گيري از قرآن و روايات و با اســتفاده از براهين فلســفي چون حرکت جوهري به حل تعارضــات و شبهات خلق از عدم اقدام شده است .