چکیده:
این گفتار با رویکرد فلسفۀ فقه و مبتنی بر مبانی فلسفی و کلامی مدعی است آنچه میتواند بر پویایی فقه بیفزاید و حکمت ختم نبوت تشریعی را تبیین نماید، تأمل در مبادی و ارائۀ فقه دریک نظام کارآمد است که با امتیاز انسجام درونی بتواند پاسخگوی پرسشها و نیازهای انسان معاصر باشد. مبادی مزبور شامل مکتبی متشکل از مبانی و اهداف است که نوع تلقی انسان از جهان و انسان را شکل میدهد و در این چهارچوب است که حقایق و روابط آنها تفسیر و فهم میشوند. این قالب فکری که تجلی آن در منابع فقهی است، در مرحلۀ بعد، نظام ارزشی و رفتاری متناسب با خود را پدید میآورد. نظام مزبور مبتنی بر تعدادی اصول و قواعد است که رفتارهای اختیاری انسان را هدایت میکند، و نظامهای اخلاقی، حقوقی و سیاسی جامعه را شکل میدهد. بنابراین منظور از سیستم یا نظام مجموعۀ دستورالعملهایی است که برایند عینی مبانی، منابع و اصول هستند و در راستای یک هدف جریان دارند. تأکید ما در این نوشتار درخصوص مولفهها و ویژگیهایی است که در پرتو دکترین ولایت و امامت، فقه اهل بیت (ع) را از ظرفیت نظامسازی برخوردار نموده است. رویکرد نظاممند و سیستماتیک بودن گزارههای فقهی، ضمن اینکه فقه ناکارامد را مبتنی بر تفکر سکولار ارزیابی نموده، زمینۀ حضور مؤثر و حداکثری فقه اهل بیت (ع) را درعرصههای اجتماعی نیز فراهم مینماید.
This discourse with the jurisprudence philosophical and theological principles claims that what can be explained by the dynamics of jurisprudence, the explanation of the termination of the prophetic prophecy, is more precisely considered at the origins and presentation of jurisprudence in a system that is effective with the privilege of internal consistency by using the method of ijtihad Responding to the questions and needs of contemporary humans. In this regard, we will prove two things. First of all, from the context of the foundations and goals that we call school, it is possible to infer some general rules and principles. Second, based on the foundations and rules of the author and using The ijtih method came up with legal and legal propositions; Many will lead. The systems that are objective objectives of the foundations and goals will flow in the fields of economics, politics, law, etc. In the following, based on the meaningfulness and cognition of the concepts of jurisprudence, the theory of coherence will be fixed as an important feature of a legal system. The systematic approach of jurisprudential propositions, while evaluating inefficient jurisprudence based on secular thought, provides for the effective and maximum presence of the jurisprudence of the Ahlul-Bayt (as) in social terms.
خلاصه ماشینی:
مانند اينکه عناصر يک مکتب فقهي چيست ؟ مؤلفه هايي که يک نظام فقهي را تشکيل ميدهند، کدامند؟ نظام فقهي يک کل است يا يک مفهوم کلي؟ صفت مفهوم است يا شي ء خارجي؟ اگر کل است ، از آنجايي که کل يک امر مرکب ِ است و هر امر مرکبي مرهون وحدت ترکيبي است ، يعني تا وحدتي در ميان نباشد کل حاصل نميشود، وحدتي که مصحح وجود کل است ارگانيکي است تا حقيقي باشد؟ يا قراردادي است تا اعتباري باشد؟ و اگر کلي است از آنجايي که کلي يک مفهوم است ، نظام يک مفهوم طبيعي (يا ماهوي) است ؟ يا يک مفهوم انتزاعي(يا فلسفي)؟ به عبارت ديگر مفهومي دال بر طبيعت خارجي است ؟ يا وراي مفهوم ذهني، طبيعتي وجود ندارد؟ شبهات کدام ويژگي حقوق اسلامي را با چالش مواجه نموده اند؟ و در اين راستا نقش علوم عقلي، در توانمندنمودن حقوق اسلامي در مقابل نيازهاي جديد و پاسخ گويي به شبهات چالش هاي فقهي چيست ؟ فرضيه ما چنين است : اولا نظام سازي فقهي سازوکاري است که اهداف مورد نظر را تأمين ميکند، آن هم با يک رويکرد جديد به مقولۀ مشروعيت که از يک سو موجب تمايز نظام اسلامي از نظام سکولار خواهد شد، و از سوي ديگر فقيه را در جايگاهي قرار ميدهد تا در پرتو نظام ولايت و امامت به گزاره هاي فقهي عينيت ببخشد.