چکیده:
فقه، براساس مشهور ترین تعاریف خود، علم بیان و استنباط احکام از روی دلایل آن هاست و منابع فقهی و متون درسی این رشته از علوم انسانی در بیان احکام شرعی و دلایل آن ها به حق از هیچ تلاشی فرو گذار نکرده اند اما تجربه ثابت کرده است که برای آن که احکام در شرایط متنوع اجتماعی و تاریخی قابل اجرا ، قابل دوام و انعطاف پذیر باشند دلایل به تنهایی کافی نیست و بیان علت و هدف احکام و روش اجرای آن هانیز حائز اهمیت فراوان است اما متاسفانه در آثار فقهی، بخصوص، آثار فقهی شیعه از بیم فاصله گرفتن از تعبد به احکام الهی و فرو افتادن در دام قیاس و استنباطات سلیقه ای، توجه چندانی به این دو مقوله نشده است این تحقیق می کوشد تا به منظور افزایش کار آمدی منابع فقهی و راهبردی شدن مطالعات این رشته ، ضرورت پرداختن به این دو مقوله و پی آمد های غفلت از آنها در منابع و متون درسی فقه را با ذکر مثالها و نمونه های واقعی به عنوان دو راهبرد مهم در جهت افزایش کار آمدی و نتیجه بخشی متون فقهی به نمایش بگذارد و در ضمن، آسیب های افراط در در علت یابی و روش شناسی احکام را نیز متذکر شود.
According to its most famous definitions, jurisprudence is based on the science of expressing and deducing judgments on their reasons, and the sources of jurisprudence and the textbooks of this field of humanities have not left any effort in expressing religious judgments and their reasons, but have proven experience. Due to the fact that the rulings are applicable in a variety of social and historical conditions, it is feasible and viable. Reasons alone are not enough, and the reason for the sentences and method of its implementation is significant, but unfortunately in the jurisprudential works, especially the Shiite jurisprudential works which include being afraid of divorce from divine commandments and falling into the trap of analogy and tastes, little has been done on these two categories. This research tries to increase the efficiency of the sources of jurisprudence and the strategies of the studies in this field and the need to address these two categories and the consequences of neglecting them in the sources and texts of jurisprudence. The present paper makes an attempt, through examples and actual examples as two important strategies, to increase the efficiency and outcome of jurisprudential texts and, at the same time, to highlight the damage of extremes in the methodology and causality of sentences.
خلاصه ماشینی:
دو راهبرد اساسی در ارتقای کارآمدی متون و منابع فقهی (پرداختن به علت احکام و روش اجرای آنها) عبدالحسین رضاییراد 1 چكيده براساس مشهورترین تعریفها، فقه علم بیان و استنباط احکام از روی دلایل آنهاست و منابع فقهی و متون درسی این رشته از علوم انسانی در بیان احکام شرعی و دلایل آنها بهحق از هیچ تلاشی فروگذار نکردهاند، اما تجربه ثابت کرده است که برای آنکه احکام در اوضاع و احوال متنوع اجتماعی و تاریخی اجرایی، قابلدوام، و انعطافپذیر باشند دلایل بهتنهایی کافی نیست و بیان علت و هدف احکام و روش اجرای آنها نیز حائزاهمیت فراوان است؛ اما متأسفانه در آثار فقهی، بهخصوص آثار فقهی شیعه از بیم فاصلهگرفتن از تعبد به احکام الهی و فروافتادن در دام قیاس و استنباطات سلیقهای توجه چندانی به این دو مقوله نشده است.
3. پیشینۀ مطالعۀ راهبردی در فقه مطالعۀ راهبردی بهشکلی که در این تحقیق موردنظر است در آثار فقهی سابقهای ندارد، اما در لابهلای آثار فقهی بهطور پراکنده، بهخصوص در آثار فقهای انقلابی معاصر چون شهید مطهری و امام خمینی میتوان موارد بسیاری را بهطور موردی یافت که با نگاهی اجرایی و کارکردگرایانه به احکام نظر افکندهاند و کوشیدهاند قرائتی قابلاجرا و ثمربخش از احکام شرعی را رقم زنند و به موانع اجرا و روشهای درست و نادرست اجرای احکام نیز توجه کنند.
Critical Studies in Texts & Programs of Human Sciences, Institute for Humanities and Cultural Studies (IHCS) Monthly Journal, Vol. 20, No. 11, Winter 2020-2021, 263-288 Border of Ethics and Law: A Critique of the Theory of “Denying the Entry of Law into the Scope of the Veil” (Comparative Study of Islam, Iran, and Europe) Reza Zahravi 1 Abstract The decriminalization approach can be corrected in some individual or social dimensions.