چکیده:
استدلال تاریخی در میان دانشمندان مسلمان اساسا بر پایه دلالت های منطقی الفاظ بنا نهاده شده است. این رویکرد منطقی به رابطه بین لفظ و معنا، تا اندازه زیادی متاثر از رویکرد منطق دانان مسلمان و به صورت مشخص نظریه ایشان مبنی بر تقسیم سه گانه دلالت است. بر اساس این ایده، رابطه لفظ و معنا به یکی از صورت های «مطابقی، تضمنی و التزامی» است. اما این تقسیم سه گانه منطقی در تحلیل هرمنوتیکی گزاره های تاریخی چندان راهگشا نیست. در نظریه مطرح شده در این مقاله، نشان داده شده است که در ورای مقام بیان خبرواحد، می توان دلالت های دیگری را جستجو کرد. در یک رویکرد هرمنوتیکی، دلالت خبر واحد - به عنوان یک واحد مشخص در ادبیات فقهی - قابل توسعه است. بر این اساس، در کنار مقام بیان خبرواحد، دو اصطلاح دیگر نیز ظاهر می شوند. این دو دلالت که بر اساس فرامقام بیان خبرواحد، قابل توجیه است؛ عبارتند از : «تواتر معکوس» و «تواتر فضای متن». اساسا و به طور کلی در فرآیند استدلال های تاریخی، دو سطح از استدلال قابل تمایز است. سطح اول استدلال که بر مقام بیان خبرواحد استوار است و سطح دوم که مبتنی بر فرامقام بیان است.
Historical Arguing -among the Muslim scholars- has been essentially organized on the basis of the logical significations of words. This logical approach to the relation between a word and its synonym is to a large extent influenced by the Muslim Logicians and in particular by their idea of triple significations: accordant (Motabeghi) , included (Tazammoni) and implicative (Eltezami)). However this well-known trinity is not very useful in the hermeneutical analysis of the historical propositions. The present paper shows that other significations could be found beyond the text and it's Regarded Point (RP). The Significations of a Single Tradition (khabar-e-vahed) - as a distinct unit in the jurisprudence studies - is expandable in a hermeneutic approach. In this regard, beside the RP of a Single Tradition, two other new expressions emerge. These significations which can be justified based on the Meta Regarded Point of Tradition (MRP) are: «Inverted Frequency» and «Contextual Frequency». Basically two levels of Historical Arguing can be distinguished in historical arguing: Level one which focuses on RP and level two which is based on MRP.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله، ميتوان گفت «مقام بيان»، همان جهت کلي کلام است که مورد توجه متکلم است و فضاي کلي دلالتهاي کلام را روشن ميکند.
آگاه کردن مخاطب، اعلام به مخاطب نسبت به موضع متکلم و اطلاع او (فايده خبر)، بيان اصل حکم يا خصوصيات آن، 4 عدم بيان واقع بهخاطر شرايط خاص 5 و موارد ديگري همچون استرحام، برانگيختن همت، اظهار خشوع يا حسرت، توبيخ، فخر و مدح (هاشمي، 1414، ص46)، ميتواند نمونه اين مقام بيانها باشد.
شکلگيري اصطلاح تواتر، برخاسته از همان رويکرد دستگاه فقهي و توجه صرف به مقام بيان گزارش است؛ حال آنکه گزارشي تاريخي ممکن است در فرامقام بيان خود، از قالب خبر واحد خارج شود و قالبي نوين از تواتر را پيدا کند.
با عنايت به دو مؤلفه مقام بيان و خبر واحد در يک استدلال تاريخي، ميتوان گفت که عبور از ايندو و توسعه معناي تواتر، ميتواند زمينهساز بروز نوع خاصي از تواتر را فراهم کند.
مصداق تواتر انعکاسي، ضرورتاً يک جمله نيست و ميتواند تا دهها و بيشمار دلالت متواتر را هدف قرار دهد؛ اما ميتوان گفت گستره شمول اين دلالتها، فراتر از مقام بيان متن و مواردي مانند تحليل شخصيتي گوينده و فضاي اجتماعي حاکم بر متن توليد شده است.
هر گزارش، اگرچه در مقام بيان خود خبر واحد است، اما در فرامقام بيان خود و درصورتيکه همين دلالت در فرامقام بيان گزارشهاي ديگر، موجود باشد، موجب تواتر معکوس است.
هر گزارش در مقام بيان خود خبر واحد است، اما در فرامقام بيان خود و درصورتيکه همين دلالت در فرامقام بيان گزارشهاي ديگر موجود باشد، ميتواند ايجادکنندۀ تواتر معکوس باشد.