چکیده:
اصل متن از این جهت که تنها در متن است که کلمه ای محتوا دارد نزد فرگه از جایگاه و اهمیت ویژه ای برخوردار است. برداشت های مختلفی از این اصل توسط شارحان دیدگاه فرگه مطرح شده است و اختلاف این برداشت ها تا جایی است که حتی کسانی انتساب چنین اصلی را به فرگه رد کرده اند. از سوی دیگر، فرگه در دهه نود از قرن نوزدهم، محتوای سمانتیکی عبارات را به دو مولفه معنا و مدلول تقسیم می کند. بااین حال غیر از کتاب مبانی حساب (۱۸۸۴) اثری از تکرار اصل یادشده در سایر آثار فرگه دیده نمی شود. ازاین رو در میان شارحان، این مسیله مطرح است که آیا فرگه از اصل متن دست برداشته؟ و اگر خیر، آن اصل با کدام تفسیر از محتوا یعنی محتوای معنایی یا محتوای مدلولی سازگارتر است؟ در مقاله پیش رو، به بررسی و نقد دیدگاه های مختلف در این زمینه پرداخته شده و سرانجام این رای تقویت شده است که امکان وفاداری فرگه به اصل متن و رها نکردن آن وجود دارد و چون هدف اصلی وی از طرح آن، «عینیت محتوا»ی عبارات بوده است، فرقی ندارد آن اصل را به محتوای معنایی برگردانیم یا به محتوای مدلولی؛ زیرا در دیدگاه فرگه هر دو قسم از محتوا عینیت دارند.
Context Principle (CP), according to which it is only within a context that a word has bedeutung (meaning), has a significant position and role in Frege’s views. Different understandings of CP have been proposed by commentators, and differences in interpretations have increased to the extent that some commentators have even denied the attribution of it to Frege. On the other hand, in the last decade of the nineteenth century, Frege divided semantic content into two components: sense and reference. However, CP is only mentioned in Grundlagen (1884) and is not repeated in other works of Frege. Hence, there is a debate among commentators as to whether Frege had stopped believing in that principle; and if not, which interpretation of the meaning, sense or reference, is more consistent with that principle. In this paper, different views have been reviewed and finally the possibility of retaining CP by Frege has been supported. It is claimed that since Frege’s main aim in introducing CP is to show the “content objectivity” of expressions, it makes no difference whether that principle is interpreted in terms of sense or in terms of reference, because in Frege’s logical system, both kinds of bedeutung (meaning) have objectivity.
خلاصه ماشینی:
ازاینرو در میان شارحان، این مسئله مطرح است که آیا فرگه از اصل متن دست برداشته؟ و اگر خیر، آن اصل با کدام تفسیر از محتوا ـ یعنی محتوای معنایی یا محتوای مدلولی ـ سازگارتر است؟ در مقاله پیشرو، به بررسی و نقد دیدگاههای مختلف در این زمینه پرداخته شده و سرانجام این رأی تقویت شده است که امکان وفاداری فرگه به اصل متن و رها نکردن آن وجود دارد و چون هدف اصلی وی از طرح آن، «عینیت محتوا»ی عبارات بوده است، فرقی ندارد آن اصل را به محتوای معنایی برگردانیم یا به محتوای مدلولی؛ زیرا در دیدگاه فرگه هر دو قسم از محتوا عینیت دارند.
در بررسی اصل متن با پرسشهایی روبهرو میشویم: منظور از اصل متن چیست؟ چه تعبیرها یا تفسیرهایی از این اصل وجود دارد؟ آیا فرگه غیر از كتاب مبانی حساب، در سایر آثار خود نیز از این اصل یاد كرده است؟ با توجه به اینكه در دهه نود از قرن نوزدهم، فرگه دو مؤلفه معنا 4 و مدلول 5 را در بحث معناداری تشخیص داده و آنها را متمایز میسازد، آیا اولاً، هنوز به اصل متن پایبند است؟ و اگر هست، منظورش از اینكه باید در متن به جستوجوی محتوای عبارات بود، آیا معناست یا مدلول؟ ما در این مقاله به پرسشهای پیشگفته و پاسخهای گوناگونی که از سوی شارحان به آنها داده شده است، خواهیم پرداخت.
خلاصه دلیل او هم این است که: اولاً، تبیین ماهیت اعداد هدف اصلی کتاب مبانی حساب است که در آن اصل متن ذکر شده است؛ ثانیاً، اگر قرار باشد اصل متن درباره هر کلمه مفردی بهکار رود، هرچند بر شیء انضمامی دلالت داشته باشد، دراینصورت مفهوم «شیء» یک «شبه ـ مفهوم» 4 میشود؛ درحالیکه چنین نیست.