چکیده:
در حال حاضر یکی از ارکان مورد ادعا در جهت توانمندی نظام سیاسی یک کشور وجود احزاب در عرصه سیاست است. احزاب خصوصا در کشور هایی با جهان بینی سکولار تا کنون به خوبی عمل نموده اند زیرا نوعی همگرایی جهان بینی سیاسی بین حزب و فعالان حزبی دراین جوامعه وجود دارد که فرایند توسعه سیاسی از دید اندیشمندان غرب را هموارتر می کند.لذا پژوهش حاضر تلاشی به منظور تحلیل و مقایسه مبانی فکری و پارادایمی احزاب با مصاحبه های فعالان سه حزب مطرح بعد از انقلاب (موتلفه اسلامی،روحانیت مبارز،کارگزارن) است.جامعه آماری پژوهش تمام احزاب ثبت شده در وزارت کشورتا سال 97 می باشد که سه حزب طبق نظرنخبگان انتخاب گردیده اند. روش بررسی ، تحلیل محتوای کیفی با رویکرد جهت دار(تلخیصی) است که از نرم افزار maxqda 12(2018) برای تحلیل استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که مرامنامه های احزاب با مفاهیم مستخرج از مصاحبه ها فعالان حزب همراستا نیست و علاوه بر آن شاهد خلط پارادامی گسترده ای در مرامنامه و مصاحبه فعالان حزبی هستیم که هیچ کدام از احزاب مبانی فکری و پارادامی مشخصی استفاده ننموده اند. البته مبانی فکری استفاده شده در احزاب همگی دارای رویکردی سکولار هستند که با مفاهیم مدعی نظام اسلامی واهداف فکری و عملی انقلاب اسلامی سازگار نیست.
At present, one of the pillars claimed to be capable of empowering a country's political system is the existence of political parties. Parties, especially in countries with a secular worldview, have so far performed well because there is a convergence of political worldview between the party and party activists in the community that facilitates the process of political development from the point of view of Western scholars. This research is an attempt to analyze and compare the parties' intellectual and paradigmatic foundations with the interviews of the activists of the three post-revolutionary parties (mitalefe eslami, kargozaran, rohaniat mobarez ). The statistical population of the study is all parties registered in the Ministry until 1397. The two parties were elected according to elite opinion. The method of analysis is qualitative content analysis by maxqdo 12 software. The results show thatThe results show that the party document is not in line with the interviews with party activists and We see the paradigmatic confusion in the document and the interview of the party activists. None of the parties has used a specific paradigm. Of course, the intellectual foundations used in the parties all have a secular approach that is incompatible with the notions of the Islamic system and the intellectual and practical aims of the Islamic Revolution.
خلاصه ماشینی:
سوال اساسي اينگونـه مطـرح مـي شـود کـه مختصـات پـارادايمي اساسـنامه احـزاب (موتلفــه ،کارگزاران ،روحانيت مبارز)چيست ؟ومختصــات پــارادايمي مصــاحبه هــاي فعــالان حزبــي (موتلفه ،کارگزاران ،روحانيت مبارز)چيست ؟همچنين همراستايي پارادايمي مصاحبه هاي فعالان حزبـي با برنامه هاي و اساسنامه احزاب چگونه است ؟ الف ) مروري بر پيشينۀ پژوهش ١- پژوهش هاي داخلي نقيب زاده (١٣٨٨) در پژوهشي با عنوان «نوسـازي سياسـي و شـکل گيـري احـزاب در جمهـوري 176 اسلامي» به ارزيابي فعاليت هاي حزبي ايران بعد از انقلاب پرداخته است .
مرتضويان (١٣٩٥) در پژوهشي با عنـوان «مشـارکت سياسـي و نهادمنـدي احـزاب تـوده گـرا در کشورهاي جهان سوم » پرسش اصلي را اين گونه بيان مي کند که چگونه مي توان در جوامع جهان سوم ، احزاب سياسي استوار براي حمايت از ارزش ها و آرمان هاي ملي، پيشبرد هدف هاي نوسازي و ملـي و حفظ انسجام و همگرايي در بين گروه - هاي مختلف سياسي و اجتماعي به وجود آورد؟ ٢- پژوهش هاي خارجي بنويت ١ (٢٠٠٧) در پژوهشي با عنوان «برآورد موقعيت هاي حزب سياسـي: بررسـي مقايسـه اي ، تحليل محتوا» به برآورد موقعيت احزاب چپ و راسـت بـر اسـاس بيانيـه هـا و اساسـنامه هـاي آن هـا پرداخته اند.
تحليل محتواي کيفي مرامنامه و مصاحبه (به تصویر صفحه مراجعه شود) طبق نتايج ميزان فراواني کلي در مرامنامه حزب کارگزاران ايران ٣٧ مورد است که حدود ١٨ مورد معادل ٤٩% از مفاهيم داراي جهت گيري تفسيري است کـه شـامل بيشـترين ميـزان فراوانـي اسـت .
فرواني مفاهيم در مصاحبه (حداقل با دو تکرار) (به تصویر صفحه مراجعه شود) در ادامه به بررسي مصاحبه فعالان حزب موتلفه پرداخته شده است ؛ مفهوم شفافيت بـا فراوانـي ٧ مورد و درصد ٣.
در بررسـي مصـاحبه بـا فعـالان حزبي رويکرد اثباتي داراي بيشترين فراواني با ٦٤ مورد معادل ٤٥/ است و بعد انتقادي وتفسـيري بـه ترتيب با٣١/ و ٢١ درصد در رتبه هاي بعدي قرار گرفته اند.