چکیده:
در تاریخ ادبیات ایران، شعر گاهی همانند ابزاری انتفاعی در خدمت شوکت زایی و مشروعیت زایی حکومت ها وارد شده و گاهی نیز در تعارض و تقابل با ساختار قدرت، علیه آن عمل نموده است. چرایی و نحوه تعامل و تقابل شعر حافظ با ساحت سیاسی قدرت، موضوع قابل درنگی است که چندان مورد توجه قرار نگرفته و شناخت ابعاد و زوایای آن می تواند افزون بر شناخت بهتر شعر حافظ، علل تعامل و تقابل وی با طیف های قدرت را تبیین نماید. جستار حاضر با شیوه ای توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر دیوان حافظ، تعامل و تقابل شعر حافظ با ساحت سیاسی قدرت را مورد سنجش قرار می دهد. یافته ها حاکی از آن است که حافظ اگرچه شاعری سیاسی و حکومتی نبوده اما در مواجهه با حکومت، به مبانی و الگوهای کلی «سیاستنامه نویسی» ایرانی، نظیر: «فره ایزدی» و «عدالت پادشاه» نظر داشته و تعامل و تقابل خود با آن را در قالب مدح و ذم حاکمان در اشعارش، برحسب این مبانی تنظیم نموده است. وی با وقوف بر وجوب و الزام نهاد قدرت و کارکردهای امنیتی و فرهنگی آن در جامعه، اقدام و مساعی برخی از سلاطین و وزیران زمانه در استقرار عدالت، امنیت و شریعت، از ساختار سیاسی قدرت تجلیل به عمل آورده و تعامل و همراهی خود را با آن نشان داده است. همچنین وی همانند اغلب شاعران فارسی به برخی از مظاهر منفی حکومت، نظیر: ظلم، تزویر و ریای حاکمان تاخته، و تقابل خود را با هجمه علیه منصب نظارتی و سیاسی محتسب، -که مصداق آن امیر مبارزالدین مظفری است-، ابراز نموده است.
Poetry, in the history of Persian literature, has either served to support and legitimize power or to defy it. How and why Hafez, in his poetry, interacted with or defied power structure are the significant issue which can help both clarify his poetry and illuminate the reason why he interacted or defied different sides in power structure. Relying on descriptive-analytical method, the present article is going to investigate attitudes in Hafez’s poetry to power structure. Hafez’s poetry, it is suggested, though not a fully political one, follows the principles of writing “Siastnameh”. Hence his focus on “farah Izadi” and “the King’s justice” and also his use of eulogy and satire in face of the ruling system. Realizing the inetevitability of the institution of power and its security and cultural functions, he has appreciated the actions and attempts of rulers in providing society with justice, security, and Sharia law. Also like many other Persian poets, he has repudiated such manifestations of power like hypocrisy, oppression , and duplicity- being traditionally represented in the character of Mohtaseb and its historical figure, Amir Mobarez- al- din Mozaffari.
خلاصه ماشینی:
تعامل و تقابل شعر حافظ شيرازي با ساختار سياسي قدرت 1 محمد کشاورز بيضايي دکتراي تاريخ دانشگاه تبريز 2 رضا معيني رودبالي استاديار گروه آموزش الهيات و معارف اسلامي دانشگاه فرهنگيان 3 امير آهنگران استاديار گروه تاريخ دانشگاه لرستان 4 فرود کشاورز بيضايي کارشناسي ارشد ادبيات تطبيقي دانشگاه آزاد شيراز تاريخ دريافت : ١٣٩٩/١/٩ | تاريخ پذيرش : ١٣٩٩/٥/٨ چکيده در تاريخ ادبيات ايران ، شـعر گـاهي هماننـد ابـزاري انتفـاعي در خـدمت شـوکت زايـي و مشروعيت زايي حکومت ها وارد شده و گاهي نيز در تعارض و تقابـل بـا سـاختار قـدرت ، عليۀ آن عمل نموده است .
com ISSN: 2476-4183 / Interacting with and defying power structure in Hafez’s poetry 1 Muhammad Keshavarz Beizaei PhD in history from University of Tabriz 2 Reza Moeini Roudbali Assistant Professor, University of Farhangian 3 Amir Ahangaran Assistant professor of History, University of Lorestan 4 Foroud Keshavarz Beizaei MA in Comparative Literature, Azad University of Shiraz Received: 2020/3/28 | Accepted: 2020/7/29, Abstract Poetry, in the history of Persian literature, has either served to support and legitimize power or to defy it.
رهيافـت نظـري و مفـروض ايـن جسـتار ايـن اسـت کـه حـافظ بـا تـأثير از الگوهـاي «سياستنامه نويسي ايراني و اسلامي»، با وجود تعامل و نزديک شـدن بـه برخـي مبـاني نظـري حاکم بر قدرت نظير: عدالت ، دفاع از شريعت ، امنيت ، نسبت به برخي از ويژگيهاي منفـي و مباني حاکم بر گفتمان سياسي حکومت هاي زمانه اش نظير: ظلم ، ريـا و نـاامني اجتمـاعي، موضع گيري نموده و آن را مورد چالش و هجمه قرار داده است .