چکیده:
پیش از این، پژوهشگران ویژگیهای اقلیمی و روستایی را در مناطق شمال، جنوب، آذربایجان، خراسان و کرمانشاه تحلیل کردهاند، امّا به دلیل محدوده تاریخی پژوهش خود، به داستانهای ابراهیم یونسی نپرداختهاند. در پژوهش پیش رو، نگارندگان با روش توصیفی- تحلیلی میکوشند پس از تعریف و تبیین ویژگیهای داستان اقلیمی، عناصر اقلیمی و خصوصیات مرتبط با رنگ و بوی محلّی را در داستانهای شاخص این نویسندۀ کرد بررسی کنند. شاخصههای اقلیمی در داستانهای یونسی بیشتر به شکل بازتاب واژگان و اصطلاحات کردی، آوردن جملات به زبان محلّی، ترانهها و زبانزدهای عامیانه، نامجاهای بومی، اشاره به رویدادهای تاریخی و باورها و آداب و رسوم منطقه کردستان نمود یافته است و یونسی را باید جزو اقلیمینویسان حوزه غرب و کردستان به شمار آورد.
There has been a growing tendency among contemporary Iranian authors to draw upon local customs and traditions as well as the geographic features of a specific area so that the audience would discover the setting of the fiction without much effort when reading it. Many studies have so far examined the ecological, and particularly rural, characteristics of northern Iran, southern Iran, Azerbaijan, Khorasan, and Kermanshah as manifested in contemporary literary works whereas the province of Kordestan and its writers have been largely neglected. Using a descriptive-analytical method, the present study first discusses the notion of ecological fiction and describes Ebrahim Younesi’s works of fiction. Then it attempts to analyze the ecological and local features of his works which are mainly represented by Kurdish vocabulary, using sentences in his native language, folkloric songs and proverbs, local place names, references to the historical events of the region, and the traditional beliefs and customs of Kordestan.
خلاصه ماشینی:
منتقد دیگری با توجه بـه ویژگیهـای بازتـاب یافتـه در داسـتانهای اقلیمـی، در تعریـف داستان اقلیمی مینویسد: داستانی است که به سبب بازتاب گستردة عناصر اقلیمی و محیطـی- بـه دو شـکل تزئینی و پویا- در طی حوادث و ماجراها، رنگی محلی و بـومی دارد و متعلـق بـه ناحیه ای خاص و متمایز از دیگر مناطق است و این عناصر بومی و محیطی عبارتند از: فرهنگ مردم ؛- شامل معتقـدات و آداب و رسـوم ، مشـاغل و حرفـه هـا، شـکل معماری منطقه ، خوراکها، پوشش ها و زبان محلی(لهجه و ساختار زبانی، واژگان و اصطلاحات محلی، ترانه ها و سـرودها)-، شـیوة معیشـتی و اقتصـادی و تولیـدی، مکانها و مناطق بومی، محیط و طبیعت بومی، صورخیال اقلیمی(بومی)، تحـولات و جنبش های سیاسی و اجتماعی منطقه (صادقی شهپر،١٣٨٩: ٣٧).
در داستانهای ابراهیم یونسی هم گاه با چنین تشبیهاتی روبه رو میشویم که مشخص کنندة فضای اقلیمی داستان است ؛ مانند تشبیه بـه درخت بلوط یا کوه و رودخانه های خروشان و سـیلابی کـه بیشـتر مخصـوص منطقـۀ کوهستانی غرب است .
٦-٥ نامهای بومی از آنجا که داستانهای ابراهیم یونسـی در منـاطق کردنشـین مـیگـذرد، نویسـنده بـرای شخصیت های داستانها نام محلی برمیگزیند و این کار بر رنگ اقلیمی داستان میافزاید؛ برای نمونه به جای «محمد» از تلفظ محلی آن «حمه » و بـه جای «عبـدالله » از «اولا» بهـره ٢٤ میبرد.