چکیده:
تجربه چند دهه گذشته حاکی از آن است که به موازات انباشت قدرت اقتصادی وسیاسی کشورها، کمک خارجی به عنوان یکی از ابزارهای عمده در پیگیری منافع ملی در عرصه بین المللی مورد توجه کشورهای مختلف قرار گرفته است. تحول جدیدی که درعرصه کمک خارجی به ویژه در سال های نخست هزاره جدید رخ داده، حضور پررنگ وبلندپروازنه چین در این عرصه است که توجهات بین المللی و آکادمیک بسیاری را به خود جلب کرده است. پرسشی که مقاله با روش توصیفی-تبینی در جستجوی پاسخ آن بوده این است که حضور پر رنگ تر چین در عرصه کمک های خارجی در سال های نخست هزاره جدید، چگونه بر جایگاه و الگوی ایالات متحده محور موجود در ارائه کمک های خارجی، تأثیر گذاشته است؟ پاسخی که به عنوان فرضیه به این پرسش داده شده این است که گسترش سریع کمک های خارجی چین در سال های نخست هزاره جدید به همراه رویکرد و عملکرد متفاوت چین در ارائه این کمک ها، سبب به چالش کشیده شدن جایگاه و الگوی مورد نظر ایالات متحده در ارائه کمک های خارجی شده است. مقاله نشان می دهد که ظهور سریع و پر شدت چین در عرصه ارائه کمک خارجی، عملا سبب طرح ایده های نوینی در رابطه میان کمک خارجی با سیاست خارجی و ترویج الگوی مطلوب توسعه در مباحث اقتصاد سیاسی بین المللی شده است به گونه ای که می توان از بروز رقابت میان الگوی چینی با الگوی مطلوب ایالات متحده در عرصه ارائه کمک خارجی سخن گفت.
The experience of the past few decades shows that in parallel with the accumulation of economic and political power of countries, foreign aid has been considered by various countries as one of the means of pursuing national interests in the international arena. A new development in the field of foreign aid, especially in the first years of the new millennium, is the strong presence of China in this field, which has attracted much international and academic attention. The question that the article seeks to answer with a descriptive-explanatory method is how China's strong presence in the field of foreign aid in the first years of the new millennium has affected the position and model of the United States in providing foreign aid? The hypothetical answer to this question is that the rapid expansion of Chinese foreign aid in the early years of the new millennium, along with China's different approach and performance in providing such aid, challenges the position and desired model of the United States in providing foreign assistance. The article shows that the rapid and intense emergence of China in the field of foreign aid, has practically led to the emergence of new ideas in the relationship between foreign aid and foreign policy and the promotion of a favorable pattern of development in international political economy so that we can speak of the rivalry between the Chinese and the US model in terms of foreign aid.
خلاصه ماشینی:
ترامپ که با شعار «اول آمریکا» و توجیه وجود فساد در برنامۀ کمک خارجی این کشور، پیشنهاد کاهش جدی کمکهای خارجی ایالاتمتحده را بهویژه برای آفریقا به میزان 35 درصد مطرح کرده بود؛ به واسطۀ نگرانیها ومقاومت کنگره در برابر کاهش کمکهای خارجی و در شرایطی که چین به قدرتی پیشتاز در این عرصه تبدیل شده است، عملاً در این سیاست تجدید نظر کرد.
جالب توجه است که چند روز قبل از این تحول نیز «شی جین پینگ»، رئیس جمهور چین اعلام کرده بود کشورش 60 میلیارد دلار کمک مالی به آفریقا ارائه خواهد کرد که شامل اعطای خطوط اعتباری، کمکهای مالی و سرمایهگذاری خواهد بود (Thrush, 2018).
به همین منظور، پرسش اصلی مقاله این است که «حضور پررنگتر چین در عرصۀ کمکهای خارجی در سالهای نخست هزارۀ جدید، چگونه بر جایگاه و الگوی The United States International Development Finance Corporation ایالاتمتحدهمحور موجود در ارائه کمکهای خارجی، تأثیر گذاشته است؟».
این تحقیق نیز عمدتاً از منظر انگیزه کشور ارائه کنندۀ کمکهای خارجی، به این پدیده مهم در حوزه اقتصاد سیاسی بینالملل توجه نشان داده و به همین منظور، تفاوت میان الگوهای کمک خارجی ایالاتمتحده و چین و بروز رقابت میان آنها را تحلیل کرده است.
در حالیکه پکن دو اصل بنیادی را در سیاست کمک خارجی خود دنبال کرده است؛ یکی اینکه چین نباید شروط سیاسی در قبال کمکهایش مطرح کند و دومین شرط که مورد انتقاد شماری از ناظران غربی قرار گرفته، اصل «عدم وجود ملحقات همراه با کمک» است و اینکه کمک چین باید استقلال اقتصادی و توانمندیهای توسعهای کشور دریافت کننده را تقویت نماید (Johnston & Rudyak ,2018: 438).