چکیده:
پژوهش حاضر با هدف ارائة تحلیلی از ظهور گفتمانی شادی، درصدد است تا به اینمسئله در وضعیت ایران پاسخ دهد که چگونه شادی، در هیئت مسئلهای مذهبی، درونعقلانیت حکومتی قرار گرفت. بر این اساس، پیوند گفتمان فقهی با کردار حکمرانیاهمیت خواهد یافت؛ چراکه از آن پس، شادی بهعنوان یک حقیقت تمامعیار حقوقی،مذهبی و سیاسی ظهور کرده است. در این راستا و برمبنای الگوی فوکویی تبارشناسی،این پرسش مطرح میشود که چه نوع بسترهای تاریخی، ترسیم چشماندازی فقهی را دراقتصاد گفتمانی شادی، ممکن کرد؟ روش انجام پژوهش حاضر، تحلیل گفتمان فوکوییاست؛ لذا جعبهابزار تحلیلی مورد استفاده قرار میگیرد که برگرفته از رویکرد تاریخیفوکو در تحلیل گفتمان است. مطابق با یافتهها، میتوان آغاز حکمرانی سیاسی مبتنی برفقه را در عصر صفویه، نقطة عطف اصلی دانست که از آن پس، عقلانیت جدید شادی ازطریق بهکارگیری مجموعهای از تکنیکها، ممکن شد. تفکیک سازمانی، فراخوانیمجتهدان شیعی و اعطای مناصب قضایی- سیاسی به آنها، اعطای سیورغال و واگذاریموقوفات، از تکنیکهای مهم به کار رفته است. این سامانه، به داشتن مناسبات ابزاریهرچه بیشتر با گفتمانهای مبتنی بر نفوذ، گرایش دارد.
The present study aims to provide a genealogical analysis of happiness to address the question of how the religious discourse of happiness emerged in the wisdom of government in Iran. The question arises in this respect, based on the genealogical model of Foucault, that what historical circumstances made it possible to draw a jurisprudential view of the discourse of happiness? The method of the present study is Foucault's analysis of discourse; thus, an empirical toolbox is used, based on Foucault's historical approach to discourse analysis. According to the results, in the Safavid period, the beginning of political governance based on jurisprudence can be regarded as a significant turning point, after which the new rationality of happiness was possible through the use of a set of techniques. Organizational segregation, use of Shiite mujtahids and granting them judicial-political positions; The present study aims to provide a genealogical analysis of happiness to address the question of how the religious discourse of happiness emerged in the wisdom of government in Iran. The question arises in this respect, based on the genealogical model of Foucault, that what historical circumstances made it possible to draw a jurisprudential view of the discourse of happiness? The method of the present study is Foucault's analysis of discourse; thus, an empirical toolbox is used, based on Foucault's historical approach to discourse analysis. According to the results, in the Safavid period, the beginning of political governance based on jurisprudence can be regarded as a significant turning point, after which the new rationality of happiness was possible through the use of a set of techniques. Organizational segregation, use of Shiite mujtahids and granting them judicial-political positions, granting them security, and handing over endowments have been important techniques. This system tends to have more and more instrumental relationships with influence-based discourses.
خلاصه ماشینی:
در اين راستا، اين پژوهش به پرسش هاي زير مي پردازد: اشکال فقهي درک و مواجهه با شادي که پس از انقلاب در ايران ، در وهلة اول به موضوع مطالبات مردمي و آماج حاکميتي درآمد و در ادامه به مرکز کشاکش ها و مباحث گستردٔە جانبدارانه يا مقاومت جويانه مبدل شد، به طور تاريخي از کدام بسترها برخاسته است ؟ نتايج ظهور اين سامانه ، بر عملکردهاي اقتصاد گفتماني شادي در عهد صفوي چيست ؟ پيشينة پژوهش تحقيقات انجام گرفته با موضوع شادي در ايران را مي توان در چند دسته جاي داده و از نظر ديدگاه و روش ، مورد ارزيابي و نقد قرار داد: دستة اول شامل مطالعات پرشماري است که بر شناسايي عوامل مؤثر بر نشاط اجتماعي (عمدتا ذيل ويژگي هاي روان شناختي ، اقتصادي ، فرهنگي و اجتماعي ) يا معرفي پيامدهاي شادي معطوف هستند.
در اينجا، شادي به عنوان مسئله اي ديرينه شناسانه بدين گونه صورت بندي مي شود که عقلانيت ديني فقه محور دربارٔە شادي ، در جريان «تحول صورت بندي هاي گفتماني » (فوکو، ١٣٨٩: ٢٠٤) چگونه در عصر صفوي شکل گرفته است ؟ شيؤە پاسخ ، مستلزم بازگشتي تاريخي است که با قراردادن شادي در فرايند ظهور گفتماني ، عقلانيت آن را، در نقطة عطف «دوران صفوي » قابل درک مي داند؛ يعني همان کانوني که در آن شيوه هاي فکري رايج اما فاقد سازمان مندي دربارٔە شادي ، به شکل موضوعات و مسائل محل 48 توجه ، مباحثه و اعمال نظر گستردٔە فقهي و اجتماعي -سياسي درآمدند که گرايش به نضج و انسجام بيشتري از خود نشان دادند و درنهايت ، در هيئت اشکال صوري و سامان قانوني و اداري تجلي يافتند.