چکیده:
در این نوشتار نخست به پیشینه هزارساله اصول الفقه اشاره شده، سپس ضرورت تاسیس دانش اصول التفسیر بیان گردیده است؛ چراکه اصول الفقه رایج عمدتا پاسخگوی دانش فقه است و اصولا برای دانشهای دیگر همچون تفسیر پایهریزی نشده است. در دانش اصول التفسیر برخی مباحث جدید مانند هرمنوتیک، زبان قرآن و ... نیاز است که در اصول الفقه رایج نیست. برخی مباحث اصول الفقه موردنیاز تفسیر هست؛ اما برخی ربط چندانی به تفسیر ندارد. ازاینرو، تاسیس دانش مستقل اصول التفسیر ضروری است. آنگاه مفهومشناسی اصول التفسیر و تفاوتهای آن با دانشهای همگن مانند اصول الفقه، قواعد التفسیر و مبانی و روشهای تفسیری تبیین شده، سپس به آسیبشناسی اصول التفسیر (مبانی، منابع و روش تحقیق) پرداخته شده است. در این مقاله از روش تحقیق تحلیل تاریخی استفاده شده است.
Abstract In this article, first the thousand-year history of the principles of jurisprudence is mentioned, and then the necessity of establishing the knowledge of the principles of interpretation is stated. Because the principles of common jurisprudence are mainly responsible for the knowledge of jurisprudence. And it is not fundamentally based on other sciences such as interpretation. And in the knowledge of the principles of interpretation, some new topics such as hermeneutics, the language of the Qur'an, etc. are needed, which is not common in the principles of jurisprudence. And some issues of the principles of jurisprudence in the knowledge of interpretation are needed, but others have little to do with interpretation. Therefore, it is necessary to establish an independent knowledge called the principles of interpretation. Then, the concept of the principles of interpretation and its differences with similar sciences such as the principles of jurisprudence, the rules of interpretation and the principles and methods of interpretation are explained, then the pathology of the principles of interpretation (principles, sources and method of research) is discussed. In this article, the research method of historical analysis is used.
خلاصه ماشینی:
مقاله علمی ـ پژوهشی دانش اصول التفسیر؛ ضرورت، مفهومشناسی و روششناسی 1 محمدعلی رضایی اصفهانی 2 چکیده در این نوشتار نخست به پیشینه هزارساله اصول الفقه اشاره شده، سپس ضرورت تأسیس دانش اصول التفسیر بیان گردیده است؛ چراکه اصول الفقه رایج عمدتاً پاسخگوی دانش فقه است و اصولاً برای دانشهای دیگر همچون تفسیر پایهریزی نشده است.
درآمد دانش اصول الفقه قرنهاست که در جهان اسلام همزاد با دانش فقه متولد شده و برای استنباط احکام الهی از منابع معتبر شرعی (قرآن، سنت، عقل) خدمتگزار و مقدمه فقه بوده و هست؛ اما این دانش، فقط در خدمت فقه نبوده است، بلکه مفسران و محدثان برای فهم و تفسیر آیات و احادیث در غیر احکام، از مباحث آن بهرهها بردهاند.
امید است با امداد الهی و در ظل عنایات اهلبیت( بهویژه حضرت بقیةالله( توفیق ادامه و تکمیل این اثر را پیدا کنم و دانش اصول التفسیر مقدمهای برای فهم و تفسیر قرآن کریم گردد و گامی در جهت خدمت به کلام الهی به شمار آید.
البته برخی اصولیون نیز موضوع علم اصول الفقه را یک مفهوم کلی میدانند که بر تمام موضوعات مسائل علم اصول منطبق است، چه ادله اربعه باشد و چه نباشد (مثل خبر واحد) (آخوند خراسانی، کفایةالاصول، 1406ق: 8)؛ اما موضوع اصول التفسیر، «قرائن فهم و تفسیر قرآن» است که مفسر تلاش میکند، با استفاده از قواعدی، معانی و مقاصد آنها را کشف نماید.
Rezaei Isfahani, Muhammad Ali, The Logic of Quran Interpretation (1) Principles and Rules of Interpretation, Publications of the World Center of Islamic Sciences, Qom: 2008.