چکیده:
از زمانی که ترومن ریئس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا استقلال اسرائیل را به رسمیت شناخت تا به امروز حفظ موجودیت و تأمین امنیت اسرائیل به عنوان متحد و شریک استراتژیک ایالات متحده در منطقه خاورمیانه، از تعهدات اصلی تمامی رؤسای جمهور آمریکا (اعم از جمهوریخواه و دموکرات) بوده است که میزان این حمایت، سیاست منطقهای اسرائیل را در ادوار مختلف تحت تأثیر قرار داده است. بر این اساس سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که سیاست خاورمیانهای ترامپ چه تأثیری بر سیاست منطقهای اسرائیل داشته است؟ در این رابطه فرضیه مورد بررسی با اتخاذ روش توصیفی – تحلیلی و در چارچوب نظریه مجموعه امنیت منطقهای کپنهاگ این است که: سیاست خاورمیانهای ایالات متحده آمریکا در دولت ترامپ موجب تهاجمیتر شدن سیاست منطقهای اسرائیل شده است. در نهایت پژوهش به این نتیجه ختم شده است که سیاست خاورمیانهای ترامپ با تأکید بر حمایت رادیکالی از اسرائیل موجب تهاجمیتر شدن سیاست منطقهای اسرائیل نسبت به جمهوری اسلامی ایران ایران، سوریه و فلسطین و گسترش دامنه بحران در غرب آسیا و در نتیجه تنش بیشتر در منطقه خاور میانه شده است.
Trump's Middle East policy and the re-creation of Israel's regional policy Abstract Preserving the existence and security of Israel as a strategic ally of the United States in the Middle East has long been one of the main commitments of US presidents (both Republicans and Democrats). Has made an impact.The main question of the present study is what effect has Trump's Middle East policy had on Israel's regional policy?The hypothesis underlying the descriptive-analytical approach in the context of the Copenhagen Regional Security Theory is that the US Middle East policy in the Trump administration has made Israel's regional policy more aggressive. Finally, the study concludes that Trump's Middle East policy of emphasizing radical support for Israel has made Israel's regional policy more aggressive than that of Iran, Syria, and Palestine, resulting in further tensions in the region. Keywords: Trump, Middle East, Regional Security Collection, Israel Keywords: Trump, Middle East, Regional Security Collection, Israe
خلاصه ماشینی:
البته اين روابط از سال ١٩٤٧ ـ که قطعنامۀ تأسيس دو دولت مستقل يهودي و عربي در سرزمين فلسطين به تصويب مجمع عمومي سازمان ملل رسيد ـ برقرار بوده است و هيچ گاه دولت يا رئيس جمهوري در ايالات متحده وجود نداشته است که درپي تأمين امنيت رژيم صهيونيستي نباشد؛ بنابراين حفظ موجوديت و تأمين امنيت اين رژيم به عنوان متحد و شريک استراتژيک ايالات متحده از اصلي ترين تعهداتي است که همۀ نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري از ادوار گذشته تاکنون چه دموکرات و چه جمهوريخواه در دستور کار خود قرار داده اند و اين جزء لاينفک سياست خارجي ايالات متحده است .
به همين منظور اوباما، سطح سربازان را در عراق کاهش داد؛ از مداخلات جديد نظامي در مقياس بزرگ اجتناب کرد و درصدد آن بود که بنابر اصول جامعۀ بين الملل ميان اسرائيل و فلسطين صلح برقرار کند؛ اما با روي کار آمدن ترامپ ، ايالات متحده از برجام خارج شد؛ براي جلوگيري از گسترش نفوذ منطقه اي ايران تلاش هاي گسترده اي انجام دادند؛ کمپين فشار حداکثر ديپلماتيک و انزواي ديپلماتيک عليه ايران ايجاد کردند؛ زمينه اي براي حملۀ عربستان به يمن مهيا کردند؛ به دنبال ايجاد اتحاد استراتژيک خاورميانه تحت عنوان ناتوي عربي بودند (٢٠١٨ ,Watanabe).
٥. جوانشيري ، اميرصدرا؛ بصيري ، محمدعلي (١٣٩٨)، «مقايسۀ نقش لابي اسرائيل در سياست خارجي ايالات متحده امريکا در دوران باراک اوباما و دونالد ترامپ با تأکيد بر توافق هسته اي با جمهوري اسلامي ايران »، فصلنامه مطالعات بين المللي ، سال ١٦، شمارة ١، صص ٣١-٦١.