چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات مواجهه با کلیشههای جنسیتی بر موقعیت نابرابر زنان در خانواده انجام شده است. چارچوب نظری تحقیق، تلفیقی از نظریات کلیشههای جنسیتی ریج وی و میشل، تبعیض جنسی دو وجهی فیسک، نظریه های نابرابری جنسیتی اکلی، گلن و انگلند و نظریهی کلیشههای جنسیتی برجس و برجیدا می باشد. روش تحقیق، پیمایش و ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامهی محقق ساخته و جامعهی آماری آن نیز دانشجویان زن دانشگاه مازندران می باشد که 364 نفر از آنان با روش نمونهگیری طبقهای متناسب با حجم، به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج حاصل از توصیف دادهها نشان داد که حدود دوسوم از پاسخگویان (63 درصد) به میزان متوسط و بالاتر (زیاد و خیلی زیاد) در معرض موقعیت نابرابر در خانواده والدین قرار گرفته اند. درصد مشابهی از پاسخگویان متاهل (5/63 درصد) نیز به میزان متوسط و بالاتر موقعیت نابرابر در زندگی زناشویی را تجربه کرده بودند. همچنین، تحلیل رگرسیونی دادهها نشان داد که متغیرهای وضعیت تاهل (با ضریب بتا 68/0)، مواجهه با کلیشههای جنسیتی (28/0)، رفتارهای مبتنی بر کلیشههای جنسیتی (15/0)، به ترتیب قویترین متغیرهای پیشبینی کنندهی موقعیت نابرابر زنان در خانواده بودهاند.
The aim of the present study is to investigate the effects of exposure to gender stereotypes on women’s unequal position in family. The theoretical framework of this research is a combination of theories, such as Rigeway and Michell’s gender stereotypes, Fiske’s two_dimensional sexism, Oakley, Gelenn and England’s inequality gender and Burgess and Borgida’s gender streotypes. A survey method has been used in this research and data have been collectedusing a researcher-made questionnaire. The statistical population included 364 female students of University of Mazandaran, selected through stratified sampling method appropriate to the volume. The results of the study showed that about two thirds of the respondents (%63) were exposed to moderate and high (high and very high) unequal position in their parents' families. A comparable percentage of married respondents (%63.5) had also experienced moderate and higher levels of unequal status in their married life. Furthermore, regression analysis of the data showed that the variables of marital status (with beta coefficient of 0.68), exposure to gender stereotypes (0.28), and behaviors based on gender stereotypes (0.15), respectively, were the strongest predictors of the unequal position of women in the family.
خلاصه ماشینی:
به طور مثال ، بنابر ماده ي ١٠٤٣ اذن (اجازه ي) ازدواج دختر، با پدر يا جد پدري است و اين موجب مي شود که برخي از دختران در ازدواج با مشکل مواجه شوند و از طرف ديگر، به موجب ماده ي ١٠٤١ 1- Gender Inequalities 2- Family قانون مدني، ازدواج براي دختران قبل از رسيدن به ١٣ سالگي و براي پسران قبل از رسيدن به ١٥ سالگي ممنوع است ؛ اما بنابر تبصره ي همين ماده ، ازدواج آنها در زير سنين ١٣ و ١٥ سالگي به اذن ولي و به شرط مصلحت با تشخيص دادگاه امکان پذير است (جعفري لنگرودي، ١٣٧٩ : ٥٣٩) ) و اين امر موجب شده است که در ايران پديده ي کودک همسري (به ويژه ازدواج کودکان دختر در مقايسه با پسران ) شيوع پيدا کند و مسائل اجتماعي متعددي را به وجود آورد.