چکیده:
تاریخ را تاریخنگار می نگارد و آیندگان آن را تأیید یا رد می کنیم؛ چون تاریخنگار از نگاه خود آن را می نویسدو می تواند صحیح یا تحریف شده باشد. وقتی تاریخ را نویسنده یا شاعری در قالب رمان یا شعر بیان کند باورکردنی تر خواهد بود . پس سهم نویسندگان و شاعران متعهد را که مقاومت و پایداری را در آثارشان به تصویر کشیدند نباید فراموش کرد. یکی از قابل ارجاع ترین نوشتارها در مورد جنگ، نامه نگاری های سربازان است که در سنگرها نگاشته اند. تا سندی باشد از واقعیت تاریخ. در این مقاله با نگاهی توصیفی تحلیلی به بحث جنگ و بازنمایی آن در هنر و ادبیات جنگ از یک سو و از سویی ملاحظۀ ژانر ادبیات خاطره نگاری ونامه نگاری و جایگاه آن در یادداشت های سربازان ایرانی در جنگ تحمیلی و مقایسۀ آن با نمونه هایی از نامه های سربازان فرانسوی در جنگ جهانی اول پرداخته خواهد شد. حاصل این مقایسه نمایان ساختن دو نگرش و دو نگاه به مسئلۀ جنگ است.
History is written by a historian and will be confirmed or rejected it in the future. The historian writes it from his own point of view and it can be correct or distorted. It will be more believable when history is told by a writer in a novel or a poem. Therefore, the contribution of committed writers who portrayed resistance and stability in their works should be considerate. One of the most referenced writings on war is the correspondence of soldiers written in the trenches to be a document of the reality of history. In this article, with a descriptive-analytical look at the war and its representation in the art and literature on the one hand, and on the other hand, considering the genre of memoir in the notes of Iranian soldiers in the imposed war and it will be compared with letters from French soldiers in World War I. The result of this comparison is the emergence of two views and two perspectives on the issue of war.
خلاصه ماشینی:
اما اينکه هميشه به عنوان روايت دست اول شاهدان عيني از صحنه هاي جنگ مي تواند تلقي گردد که شناخت عميقي از موقعيت و روحيات نگارندگانشان بدهد و يا اينکه دل نوشته هائي هستند که درتنهائي و سکوت خاکريزها و متاثر از ارتباطي معنوي با نيروئي لايزال شکل مي گيرند، پرسشي است که در اين مجال لختي به آن مي پردازيم .
مارگريت دوراس که در طول جنگ جهاني دوم عضو نهضت مقاومت بود و همسرش اسير جنگي ، در کتاب درد بسيار زيبا تصوير مي کند انتظار را؛ انتظار زني را که نمي داند همسرش روبر آنتلم زنده از اردوگاه ها بر مي گردد يا نه ؟ بعد ها روبرآنتلم خود کتابي نوشت با عنوان نوع بشر، کتابي در بارة جنگ و آنچه را که شاهد آن بوده است .
آيا نگاه اين دو سرباز، يکي سربازي فرانسوي از جنگ جهاني اول و ديگري سربازي ايراني از جنگ ايران و عراق ، به جنگ و زندگي نگاه يکساني دارند؟ مطالعۀ و مقايسۀ متن هاي نامه نگاري و خاطره نگاري دو سرباز ما را به نگرش آنها به زندگي و باورهايشان نزديک مي کند، و در نهايت مي توان به يک نتيجه گيري رسيد.
سرباز فرانسوي با همان عزم راسخ براي نجات سرزمين خود به ميدان جنگ آمده ، خاطره نگاري و نامه هاي اين سرباز نگاه به زندگي دارد.