چکیده:
ریخت شناسی روایت به تحلیل ساختار روایت، یعنی چگونگی گفته شدن آن بر مبنای محتوی می پردازد. در کتاب دستور دکامرون، روایت، مجموع های از امکانات زبانی دانسته می شود که نکتۀ مهم درآن از نقش های «فرا دستوری»ساختاربندی به دست می آید.بنابراین می توان روایت شناسی را یکی از شاخه های نشانه شناسی دانست که می کوشد تا ساختار و مناسبات درونی نشانه های روایت را در متن باز یابد. روایت شناسی شعری از طریق نشانه های زبانی و شکل های مجسم واژگان و واقع شدن دیالوگها در فضا و زمان مفروض در متافیز کی ذهن، قابل تحلیل هستند. این مقاله می کوشد تا ابتدا با ذکر نظریه ها و تعاریف موجود در خصوص روایت شناسی و عناصر ساختاری آن، موضوع را بررسی نماید؛ سپس ضمن تحلیل وضعیت روایت در شعر، گونه های روایت شعری را تشریح نموده و در نهایت به ریخت شناسی یک نمونه
روایت شعری، ازطریق سفید خوانی جاهای خالی متن شعر، بپردازد.
خلاصه ماشینی:
ســاختار گرايان معتقدند که تمام گفته هاي ويژة زبان شــناختي (گفتاري يا نوشتاري ) بر پايۀ يک دستور زبان يا «نظام زباني » قرار دارد که قادر است مجموعۀ واقعاً نامحدودي از گفته ها را توليد کند (ســلدن ، ١٣٧٥: صص ١١٧-١١٨) و شعر نيز يکي از همين مقولات گفتماني اســت که خاصيت روايي را در خود مي پروراند و اينجاســت که وقتي پروپ مي گويد: هر طرح ، روايت ناکاملي از حکايت اصلي است ؛ تحليل ساختاري متون ادبي را ممکن کرده است (احمدي ، ١٣٨٠: ص ١٤٧).
تصاوير شــعري اساساً ترسيم کنندة فضاي روايت شعر هستند و منظور از فضاي روايت شعري ، فضايي است که همۀ عناصر ساختاري روايت از پيرنگ ، نقش ويژه ها و توصيفات و غيره از طريــق تصويرگري واژگاني ؛ تحت يک رابطۀ تعاملي بين زمينۀ متني و فرايند ذهني خواننده ، شکل پيدا مي کنند؛ براي نمونه شعر زير از انوري : چون وقت صبح چشم جهان سير شده زخواب بگسسته شد زخيمۀ مشکين شب طناب بنمود روي صورت صبــــح از کنــــــارشب چون جوي سيم بر طرف نيلگون سراب جستم زجاي خواب و نشستم به خانـــــه در يک سينه پر زآتش و يک ديده پر زآب باشــــد که ببينم از رخ نســــرين او نشــــان باشد که يابم از لب نوشيـــن او جواب (انوري ،١٣٥٦: ١٩) ج ) زمان روايت يکي از عناصر مهم در روايت شــعري ،آرايش زماني اســت که خطّ ارتباط ميان حوادث را ايجاد مي کند و وابستگي موجود ميان حوادث روايت را به طور عقلاني تنظيم مي کند (همان ، ١٣٧٦: ص ٦٣).