چکیده:
در جامعهی ما افراد زیادی در مقاطع آموزشوپرورش در حال تحصیل هستند و علاوه بر آن نگرش سنتی
و احتمالا منفی به یادگیری و کاربرد ریاضی وجود دارد. این مشکل به خصوص در مورد ریاضیات
پررنگتر و جدیتر مینماید بنابراین باید تدبیری اندیشد تا از فواید و اهمیتهای این درس حداکثر استفاده
را برد و راه موفقیت در آن را هموارتر نمود. در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی است، نحوه انتخاب
تصادفی گروههای کنترل و آزمایش، روش کنترل و دستکاری متغیرها، روش کنترل متغیرهای فرعی،
پرسشهای تحقیق و عدم دخالت محقق در انتخاب دانش آموزان، جستجو نمود. در این تحقیق جامعه
آماری، کلیه دانش آموزان دخترسال چهارم راهنمایی مدارس راهنمایی منطقه ۱۱ تهران میباشد. برای
انتخاب نمونه آماری این تحقیق از روش نمونهگیری تصادفی برای انتخاب کلاسها استفاده شده است.
ابزار اندازه گیری موردنظر در این تحقیق، برای بررسی نقش تدریس فرض- محور برحل مساله، قدرت
تعمیم الگوهای شکلی، توانایی فضایی و نگرش دانش آموزان سال چهارم راهنمایی، باتوجه به ماهیت»
روش پژوهش، آزمونی است که توسط پژوهشگر از منابع مرتبط و متناسب تهیه شده اس برای بررسی و
مقایسه میانگینهای دو گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون از آزمون t گروههای مستقل و تجزیه و
تحلیل واریانس یک طرفه (آزمون F یا نسبت F) استفاده شده است.
زیرا میخواهیم به مقایسه میانگین دو جامعه بپردازیم. آمارهt جهت آزمون تساوی میانگین دو جامعه را
باید در دو حالت تساوی و عدم تساوی واریانس دو جامعه، محاسبه نمود. در اخر میتوان چنین نتیجه
گرفت که قدرت تعمیم وحل مسایل جبری دانشآموزانی که با تاکید بر فرض آموزش میبینند، نسبت به
دانشآموزانی که بدون تآکید بر فرض آموزش دیدهاند، بیشتر نیست. توانایی فضایی دانشآموزانی که به
روش فرضی آموزش میبینند، نسبت به دانشآموزانی که بدون تاکید بر فرض آموزش دیدهاند، بیشتر
نیست. و دانش آموزانی که با روش مبتنی بر فرض آموزش دیدهاند نسبت به دانش آموزانی که با روش
معمول آموزش می بینند، دارای نگرش بهتری نسبت به ریاضیات هستند. و همچنین که متوسط عملکرد حل
مساله دانش آموزان سال چهارم راهنمایی که با روش مبتنی بر فرض آموزش دیده اند؛ نسبت به
دانشآموزانی که با روش معمول آموزش می بینند، بیشتر نیست.
خلاصه ماشینی:
ابزار اندازه گيري موردنظر در اين تحقيق، براي بررسي نقش تدريس فرض- محور برحل مسأله، قدرت تعميم الگوهاي شکلي، توانايي فضايي و نگرش دانش آموزان سال چهارم راهنمايي، باتوجه به ماهيت، روش پژوهش، آزموني است که توسط پژوهشگر از منابع مرتبط و متناسب تهيه شده اس براي بررسي و مقايسه ميانگينهاي دو گروه آزمايش و کنترل در پس آزمون از آزمون t گروههاي مستقل و تجزيه و تحليل واريانس يک طرفه (آزمون F يا نسبت F) استفاده شده است.
٤٠٢ فصلنامه مطالعات روانشناسي و علوم تربيتي سال چهارم، شماره نوزدهم، زمستان ١٣٩٩ نمودار پراکندگي متوسط عملکرد حل مساله در دو گروه کنترل و آزمايش (به تصویر صفحه رجوع شود) فرضيه دوم: H٠: دانش آموزاني که با محوريت فرض، آموزش ديدهاند نسبت به دانش آموزاني که بدون تأکيد بر فرض آموزش مي بينند، داراي نگرش بهتري نسبت به رياضيات نيستند.
٤٠٤ فصلنامه مطالعات روانشناسي و علوم تربيتي سال چهارم، شماره نوزدهم، زمستان ١٣٩٩ جدول نتايج بررسي توانايي فضايي در دانش آموزان سال چهارم راهنمايي (به تصویر صفحه رجوع شود) همانطوري که در جدول مشاهده ميشود، متوسط (ميانگين) توانايي فضايي دانش آموزان سال چهارم راهنمايي در آموزش با محوريت فرض (٤/٧٤) بيشتر از آموزش بدون تأکيد بر فرض (٣/٩٦) ميباشد، ولي با توجه به مقدار t بدست آمده ١/٦١که در سطح معنيداري ٠/١٢ معنيدار است و نيز با توجه به درجه اطمينان ٩٥ درصد مـورد نظر ما در اين تحقيق (٠/٠٥ = )، فرضيه صفر ما تأييد شده و ميتوان چنين نتيجه گرفت که توانايي فضايي دانش آموزاني که به روش فرضي آموزش مي بينند، نسبت به دانش آموزاني که بدون تأکيد بر فرض آموزش ديدهاند، بيشتر نيست.