چکیده:
در میان رویکردهای گوناگون نقد و بررسی آثار ادبی که از ابتدای قرن بیستم شکل
گرفت، نقد روانکاوانه آثار هنری و تحلیل متون ادبی از منظر روان شناسی از ویژگی
خاصی برخوردار است. نظریات فروید در مورد برهه های زندگی بشری نیز از میان دیگر
نظریات جایگاه ویژه خود را دارد که مورد توجه صاحب نظران و منتقدان بسیاری قرار
گرفته است. دریافت مولفه های نظریه فروید در رمان ها و داستان های معاصر نیز مورد
توجه خالقان آثار و منتقدان ادبی است. گاه به نظر می رسد خالق یک اثر درصدد خلق
اثری روانکاوانه در قالب یک رمان است. یکی از این آثار رمان«اتاق»نوشته اما دان اهو است.
داستان زندگی مادر و فرزندی است که هفت سال توسط یک پیرمرد بیمار » اتاق « رمان
ذهن پریش و اختلالی در این اتاق محبوس و زندانی شده اند و شرایط اتاق برای این مادر
که سالیان زیادی از زندگی اش را خارج از این محیط زندانی گذرانده، سخت و دشوار
است؛ اما برای جک، پسر پنج ساله، شرایط به گونه ای متفاوت است. در این مقاله تحلیلی
سعی شده سه شخصیت اصلی داستان از دیدگاه روان شناختی با تکیه بر نظریات فروید
مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.
هدف از این پژوهش بررسی میزان تاثیرگذاری رفتار کودکی و ناکامی هایی است که در
این رمان در این دوران در اتفاقات دوران بزر گسالی او مشاهده شده است. نتایج حاصل
از این پژوهش نشان می دهد این رمان در دسته رمان های روان کاوانه قابل تحلیل و بررسی
است و خالق اثر با تکیه بر سطوح شخصیتی آراء فروید و عقده های روانی برگرفته از
نظرات وی این رمان را نوشته است.
خلاصه ماشینی:
در تبيين پيشينه اين مقاله گفتني است مقالات و کتاب هايي در راستاي اين موضوع نوشته شــده اند؛ از جمله اين موارد مي توان به مقاله نمودهاي جزايي ديگر آزاري (١٣٩٢) نوشته پاکزاد و يعقوبي نژاد و مقاله چگونه به رشد اجتماعي کودکان ياري رسانيم ؟(١٣٩٠) به قلم لرکيان و مقاله نقد و بررسي روانکاوانه شخصيت زال از نگاه آلفرد آدلر(١٣٨٨) به قلم دکتر حســينعلي قبادي اشاره کرد که به عنوان منبع براي نوشتن اين مقاله مورد استفاده قرار گرفته اند.
مادر جک زني است که بر اساس تجاوز دچار آسيب روحي و رواني شده است و اگرچه تــلاش مي کند خود را از زندان آن پيرمرد نجات دهــد و زندگي قبلي خود را بار ديگر تجربه کند؛ اما پس از آزادي خود را درون زندان ديگري اسير مي بيند که محدوديت هاي يک زندان واقعي را دارد؛ اما نيک پير شخصيت منفي داستان است .
همانگونه که در داســتان بيان شد، اين دختر به فرزند خود بارها و بارها تاکيد مي کند که اجازه ندهد کسي به او دست بزند و هنگامي که نيک پير به اتاق او مي آيد، جک ، پسرش را، داخل کمد ديواري اتاق مي کند تا به هيچ وجه چشــم نيک پير به او نيفتد و بعد نيز مشــاهده مي شود که پس از دوران اســارت و هنگامي که در اجتماع حاضر مي شوند، آن کودک اجازه لمس کردن خودش توسط ديگران را نمي دهد؛ زيرا مادرش در طي اين پنج سال زندگي به او اين گونهاد داده است و به خاطر تجربه بدي که خودش از تجاوز داشته اســت ، نمي خواهد فرزندش نيز دچار آسيب هاي احتمالي شود.