خلاصه ماشینی:
"اما براستی چرا دستگاه رضا خانی باید توجه خویش را به شهرها که تنها 28%جمعیت را دربر داشتند معطوف سازد؟چرا روستاها که اکثریت مردم را در خود جای داده بودند مورد بیتوجهی واقع شدند؟آیا الگوی پیشرفتی که در ذهن صاحبان حکومت بود چنین امری (1)حسامیان،فرخ و دیگران،شهرنشینی در ایران،نشر آگاه-تهران 1363-ص 37 (2)همان-ص 43.
مساجد و اماکن مذهبی که پیش از این آرام و دلنشین در میان بافت قرار گرفته بودند و با استادی تمام رهگذر را به درون خویش دعوت میکردند و در حقیقت نوعی فضای شهری بهشمار میآمدند که در مسیر رفتوآمد مردم قرار داشتند بدین وسیله به یک یادمان که در وسط میدان قرار داده شده بود تبدیل شدند.
اهمیت و عظمت مکان مذهبی نیز وابستگی داشت به عنوان مثال حرم حضرت رضا(ع)که از قدرت و عظمت فراوانی برخوردار بود اگر چه از صورت یک فضای شهری که دسترسی به نقاط دیگر را تسهیل میکرد خارج شد اما همچنان مورد توجه زیاد بوده و میباشد.
4-اگر از تمامی معایبی که اصلاحات شهری در این دوره دربر داشت صرفنظر کنیم،یک نکته را نمیتوانیم فروبگذاریم،اهمیت این نکته در آنست که ضربهای سترگ به اندیشه و آرمان«مشارکت مردم در حکومت و توسعه»وارد آورد ضربهای که هنوز اثرات آن بشدت پابرجاست؛رضا خان برای نوسازی شهرها تنها یک راهبرد را میپسندید:سرکوب نهادهایی که نمایندگی مردم را برعهده دارند،استفاده از ارتش و توسل به زور،تهدید مخالفین و ارعاب معترضین،تهیه برنامه،نقشه و طرح از بالا و اجرای آن به وسیله بیگاری گرفتن از مردم،نتیجه منطقی اتخاذ چنین روشی چیزی نبود جز توقف کلیه فعالیتهای شهرسازی بعد از رفتن دیکتاتور و در پس آن،سالها خمودیورکود."