چکیده:
این مقاله به دنبال آن است که نشان دهد قانون اساسی باید دارای ثبات و
استحکام باشد چرا که قانون اساسی از یک سو تنظیم کننده روابط میان
حکومت و مردم و از سوی دیگر تنظیم کننده روابط نهادها و سازمان های
مختلف حکومتی است. در واقع قانون اساسی، چهارچوب و استخوان بندی هر
نظامی را تشکیل می دهد و لذا باید در قانون تنها امور کلی بیان شود و از
پرداختن به مسائل جزئی پرهیز شود تا نتوان در هر امری دست به بازنگری زد
چرا که این امر باعث تزلزل قانون اساسی می شود که بر خلاف ماهیت و
فلسفه وجودی آن است و همچنین شر کت همگانی مردم در کلیه امور کشور
به عنوان صاحبان اساسی حاکمیت و به تبع آن حکومت امری بدیهی است،
اراده و خواست عمومی مردم پایه اصلی تشکیل حکومت قلمداد می شود در
این مقاله از منابع کتابخانه ای و اینترنتی و طوفان اندیشه استفاده شده است و
نتایج ذیل حاصل این بر رسی هاست : اگر قانون اساسی که به تایید و تصویب
نهایی ملت رسیده است و مشارکت مردمی را از آغاز تا نهایت کار مدنظر
داشته است نباید بتوان آن را به راحتی مورد بازنگری یا تجدید نظر قرارداد و
مکانسیم بازنگری باید بسیار مشکل باشد زیرا این چنین قانون اساسی ثمره
آرای مردم بوده است و تا حد امکان باید اصول قانون اساسی را تفسیر نمود
مانند تفسیرهای شورای نگهبان از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ولیکن
در مورد تفسیر نیز نباید سخاوتمندانه عمل نمود بلکه فقط در صورتی باید
اقدام به تفسیر نمود که بن بست جدی به وجود آمده باشد و در صورتی که
ضرورت بازنگری توسط عالی ترین مقام رسمی کشور اعلام گردید پس از آن
باید ضرورت بازنگری نیز به تصویب اکثریت مطلق مردم برسد و در صورت
تایید اکثریت مردم، بازنگری در قانون اساسی صورت گیرد.
خلاصه ماشینی:
در واقع قانون اساسي ، چهارچوب و استخوان بندي هر نظامي را تشکيل مي دهد و لذا بايد در قانون تنهـا امـور کلـي بيـان شـود و از پرداختن به مسائل جزئي پرهيز شود تا نتوان در هر امري دست به بازنگري زد چرا که اين امر باعث تزلزل قانون اساسي مي شـود کـه بـر خـلاف ماهيـت و فلسفه وجودي آن است و همچنين شرکت همگاني مردم در کليه امـور کـشور به عنوان صاحبان اساسي حاکميت و به تبع آن حکومت امـري بـديهي اسـت ، اراده و خواست عمومي مردم پايه اصلي تشکيل حکومت قلمداد مـي شـود در اين مقاله از منابع کتابخانه اي و اينترنتي و طوفان انديشه استفاده شده اسـت و نتايج ذيل حاصل اين بررسي هاست : اگر قانون اساسي که به تأييد و تـصويب نهايي ملت رسيده است و مشارکت مردمي را از آغاز تـا نهايـت کـار مـدنظر داشته است نبايد بتوان آن را به راحتي مورد بازنگري يا تجديد نظر قـرارداد و مکانسيم بازنگري بايد بسيار مشکل باشد زيرا اين چنـين قـانون اساسـي ثمـره آراي مردم بوده است و تا حد امکان بايد اصول قانون اساسي را تفـسير نمـود مانند تفسيرهاي شوراي نگهبان از قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران وليکن در مورد تفسير نيز نبايد سخاوتمندانه عمل نمود بلکـه فقـط در صـورتي بايـد اقدام به تفسير نمود که بن بست جدي به وجود آمده باشـد و در صـورتي کـه ضرورت بازنگري توسط عالي ترين مقام رسمي کشور اعلام گرديد پـس از آن بايد ضرورت بازنگري نيز به تصويب اکثريت مطلق مردم برسد و در صـورت تأييد اکثريت مردم ، بازنگري در قانون اساسي صورت گيرد.