چکیده:
در چند دهه اخیر، در واکنش به خصوصیسازی، امنیتیسازی، اسلامیسازی و افزایش کنترل در فضاهای عمومی شهری در بستر شهری تهران، مقاومتهای فضایی بسیاری صورت گرفته است. اینها عمدتاً برآیند کنشگری گروههای به حاشیه راندهشده در فرآیند تولید فضا بودهاند. بازتاب فضایی این مقاومتهای فضایی در شهر تهران بهگونهای بوده است که بهشیوهای مقطعی و ناپایدار، نظم فضایی حاکم بر شهر تهران را به چالش کشیده و تغییر در سازمان فضایی شهر را به این جدلها و تناقضات فضایی پیوند زده است. این پژوهش ازطریق مفهوم فضاهای نوظهور بهدنبال تبیین نظری این مقاومتهای فضایی و شناخت مناسبات حاکم بر آنها است. ابتدا بهشیوۀ تجربی، توزیع فضایی فضاهای نوظهور شناسایی و باتوجه به شکل و مناسبات حاکم بر آنها دستهبندی شد. سپس با استفاده از ماتریس انتخاب، مشاهدات میدانی و مصاحبه با نخبگان، سه گونه فضایی انتخاب شد. دادههای جمعآوریشده ازطریق نظریه زمینهای درقالب فرآیندهای کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که مقاومت فضایی مقوله هستهای فضاهای نوظهور را تشکیل میدهد. کنشگران شهری ازطریق تاکتیکهای زندگی روزمره به مقاومت فضایی میپردازند و از این طریق بهدنبال فضاییسازی نیازها و خواستههای خود درتقابل با نظم فضایی قدرت و فضاهای برساخته آن، به مناسبسازی فضا مشغول میشوند. فضاهای نوظهور برآیند این مقاومتهای فضایی است که مناسبات سرمایهدارانه و انضباطی در آن درمقایسه با فضاهای دیگر کمتر است.
In the recent decades, there have happened many spatial resistances in response to the privatization, Islamization, securitization and increasing control over public urban spaces in Tehran city context. These mostly have been the outcome of agency of marginalized groups in the space production process. Spatial representation of these spatial resistances has been in such a way that could challenge the dominated spatial order in a temporal and unstable way, and the changing in spatial organization of the city has linked into these conflicts. This research seeks knowing the dominated relations upon these spaces and explaining them theoretically through concept of emergent spaces. At the first, in an experiential manner, spatial distribution of emergent spaces was identified and grouped in relation to the form and the dominated relations of these spaces, then three spaces were selected by using selection matrix, field observations and the interview with elites. Data were analyzed by using grounded theory through open, axial and selective coding processes. The results of data analysis showed the spatial resistances is axial category of emergent spaces. The urban agents resist in the urban spaces by the tactics of everyday life and through spatialisation of their needs, they appropriate them against power spatial order and its spatial constructs. The emergent spaces are produced by these spatial resistances which control and capitalistic relations in that are much less than the other spaces.
خلاصه ماشینی:
٢- ادبیات تحقیق نحوۀ مفهوم سازی مقاومت های فضایی ازمنظر نظریه پردازانی همچون لوفور (١٩٩١)، گراهام (٢٠٠٦)، پورسل (٢٠١١)، فیسک (١٩٩٨)، دوسرتو (١٩٨٤) و میتچل (١٩٩٥) که در بسترهای شهری سرمایه داری صورت گرفته است و هریک به اشکال مختلف تبیین نظری مقاومت های فضایی گروه های به حاشیه رانده شده دربرابر نظم فضایی قدرت را انجام داده اند، بنیان مفهومی مناسبی را برای پژوهش در این حوزه فراهم کرده است .
بنابراین ، برای مفهوم سازی و تبیین نظری مقاومت - های فضایی دربرابر نظم فضایی قدرت در بستر شهری تهران که برآیند آن شکل گیری فضاهای نوظهور است ، باید این ویژگیها و شرایط ساختاری متفاوت درنظر گرفته شوند.
به دلیل ساختار اقتدارگرای حاکمیت و همچنین وجود درجۀ بالایی از کنترل در فضاهای شهری تهران ، مصرف فضا ازطریق کنش های زندگی روزمره عمده ترین شیوۀ مقاومت دربرابر نظم فضایی حاکم است .
فضاهای نوظهور برآیند مقاومت فضایی این گروه های به حاشیه رانده شده هستند که مناسبات و کارکردهای متفاوتی با فضاهای برساختۀ ساختار قدرت دارند و به اشکال مختلف بر بستر شهری ظاهر میشوند.
درواقع ، کنش های فضایی استفاده کنندگان فضا ازطریق زندگی روزمره به شکل گیری شکلی از مقاومت فضایی در شهر تهران منجر میشود که درنهایت ، به تولید فضاهای نوظهور میانجامد و از این طریق ، هرچند به شیوه ای محدود، مقطعی و ناپایدار، ساختار قدرت را با چالش مواجهه میکند.