چکیده:
پزشکان در دهه 1960 جهت درمان بیماران صرع، اتصال میان دو نیمکره مغز در این بیماران را قطع کردند. البته این اعمال جراحی ادامه نیافت و در زمان کوتاهی متوقف شد. بیماران مغز دوپاره در طی حدود 60 سال تحت آزمایشهای گوناگونی قرار گرفتند. این آزمایشها عملکرد هر نیمکره مغز را مستقل از نیمکره دیگر ارزیابی میکردند. اسپری و گازانیگا مدعیاند قطع اتصال میان دو نیمکره مغز در این بیماران سبب شده است دو مرکز آگاهی مستقل از هم در مغز آنها شکل بگیرد؛ به عبارت دیگر این بیماران تبدیل به دو شخص انسانی شدهاند. این آزمایشها و نتایج حاصل از آن به عنوان یک دلیل تجربی جهت دفاع از فیزیکالیسم مورد توجه قرار گرفتهاند. در این پژوهش نشان داده میشود در چارچوب نظام فلسفی ابنسینا و ملاصدرا هویت انسانی در این بیماران تقسیم نشده است و همچنین با فرض صحت این آزمایشها کوشش میشود توجیه معقولی از این آزمایشها در درچارچوب نظام فلسفی ابنسینا و ملاصدرا پیشنهاد گردد. در این بیماران، قوای حسی و فرایند حصول ادراکات حسی تقسیم شده است؛ به گونهای که هر نیمکره مغز دارای ادراکات حسی مستقل از نیمکره دیگر است؛ ولی قوه عقل در این بیماران تقسیم نشده است. از آنجا که ویژگی اساسی نفس انسانی از دیدگاه ابنسینا و ملاصدرا تعقل کلیات است، حفظ وحدت قوه عقل در این بیماران دلیلی بر حفظ وحدت هویت انسانی در آنهاست.
خلاصه ماشینی:
ir تاريخ دريافت : ٩٨/٠٣/٣٠ تاريخ تأييد: ٩٨/١١/٢٣ مقدمه در دهه ١٩٦٠ پزشکان براي درمان گونه حادي از صرع دست به اقدامي عجيب ولي مؤثر زدند؛ بدين صورت که جسم پينه اي (Corpus Callosum) را که اتصال دهنده دو نيم کره (Hemisphere) مغز است ، در اين بيماران به کلي از بين ميبردند؛ به بيان ديگر ارتباط بين دو نيم کره مغز را به کلي قطع ميکردند.
تفسير فلسفي آزمايش هاي مغز دوپاره در چارچوب ديدگاه اسپري و گازانيگا را ميتوان در قالب استدلال زير که داراي دو بخش است ، صورت بندي کرد: بخش اول (١) مقدمه : مرکز واحد آگاهي بيماران مغز دوپاره به واسطه قطع جسم پينه اي به دو مرکز آگاهي مستقل از هم تقسيم شده و هر نيم کره مغز داراي مرکز آگاهي مستقل شده است .
جهت دفاع از ادعاي فوق بايد نشان دهيم ويژگيهاي بنيادين هويت انساني از منظر دستگاه فلسفي ابن سينا و ملاصدرا در آزمايش هاي تجربي صورت گرفته روي بيماران مغز دوپاره تقسيم نشده اند.
همان گونه که در مقدمه مقاله ذکر شد، تفسير فلسفي گازانيگا و اسپري از آزمايش هاي تجربي مذکور شامل دو گزاره (١) و (٢) ميگردد: (١) مرکز واحد آگاهي بيماران مغز دوپاره به واسطه قطع جسم پينه اي به دو مرکز آگاهي مستقل از هم تقسيم شده است و هر نيم کره مغز داراي مرکز آگاهي مستقل شده است .
بنابراين ميتوان گفت که اسپري و گازانيگا جهت اثبات ادعاي فلسفي خويش مؤلفه هاي معدودي را به عنوان ويژگيهاي بنيادين آگاهي در بيماران مغز دوپاره مورد سنجش قرار داده و به اين نتيجه رسيده اند هر نيم کره مغز مستقل از نيم کره ديگر داراي مؤلفه هاي فوق است .