چکیده:
از خلال آموزه های عرفانی می توان تصویری از «انسان مطلوب» را به دست آورد. آنچه در این راستا مد نظر است، آرمان هر انسان می باشد. افراد به تناسب توانمندی های درونی خود قادرند در راستای هدف مطلوب و آرمانی خود حرکت کنند. میل درونی انسان برای تعالی یافتن و نیل به کمال، امری است که به انحای مختلف مورد توجه انسان بوده است. در این مقاله به تبیین این مسئله خواهیم پرداخت که آیا ابزار های نیل به این مرتبه، در ذات و خلقت انسان ریشه دارد یا در خارج از ذات او؛ و آدمی چگونه می تواند با در نظر گرفتن ابزارهای مذکور، به مقام مطلوب خود نائل شود؟ در این پژوهش سعی بر این است که تبیین موضوع مورد بحث، با تکیه بر آرای امام خمینی ره و آیتالله شاهآبادی صورت گیرد. در این آرا به مبحث ذات و فطرت انسان برمی خوریم که از این طریق، نه تنها تصویری از مقصد آرمانی او ارائه می شود، بلکه نقطة آغاز و مسیر یک سیر کمالی نیز تبیین می گردد.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله به تبيين اين مسئله خواهيم پرداخت که آيا ابزارهاي نيل به اين مرتبه، در ذات و خلقت انسان ريشه دارد يا در خارج از ذات او؛ و آدمي چگونه ميتواند با در نظر گرفتن ابزارهاي مذکور، به مقام مطلوب خود نائل شود؟ در اين پژوهش سعي بر اين است که تبيين موضوع مورد بحث، با تکيه بر آراي امام خميني رحمةالله و آيتالله شاهآبادي صورت گيرد.
در اين پژوهش سؤال اصلي اين است که هدف نهايي انسان از منظر امام خميني رحمةالله و آيتالله شاهآبادي چيست و او چگونه به اين هدف دست مييابد؟ آيا او کسي است که مسير تحقق چنين مرتبهاي را از درون خود ميجويد و به اقتضاي فطرت خود عمل ميکند؟ انسانها در دوران مختلف به روشهاي عديدهاي ميل به کمال يافتن، اوج گرفتن و تعالي يافتن را طلب کردهاند.
پيش از روشن شدن زواياي اين دو عنصر و تبيين دليل امتياز بودن آنها براي انسان و چگونگي ارتباط آنها با ارتقاي آدمي به مرتبة مطلوب و آرماني خود لازم مينمايد مفهوم مهم ديگري که به کرات در اقوال ايشان عامل امتياز انسان از ديگر موجودات معرفي شده است، تحليل شود.
بحث دربارة فطرت يا نحوة وجودي انسان، بدون تشريح امور فطري و فطريات ناقص است؛ لذا جا دارد که فطريات انسان از منظر آيتالله شاهآبادي و امام خميني رحمةالله تشريح شود و سپس ارتباط آنها با دو مؤلفة مهم ادراک و عشق انسان تبيين گردد.