چکیده:
قاعده سیاق یکی از قواعد تفسیری پرکاربرد است که نقش بسزایی در قرآن پژوهی دارد. برخی از مفسران مانند علامه طباطبایی و آیت الله مکارم شیرازی به میزان زیادی از آن بهره گرفته اند. این جستار پس از تبیین سیاق و اعتبار و شرایط تحقق آن، به جایگاه، بسامد و کارکردهای دوازده گانه آن در تفاسیر المیزان و نمونه پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد این قاعده ۳۹۴ بار در تفسیر نمونه و بیش از پنج برابر آن در تفسیر المیزان مورد استفاده قرار گرفته است. این نسبت در کارکرد تبیین مفهوم آیات که پربسامدترین کارکرد در هر دو تفسیر نیز هست، تقریبا حفظ شده است. پس از آن، ارزیابی آراء مفسران، تعیین معنای واژه، تبیین قواعد ادبی، ارزیابی روایات، تاریخ گذاری قرآن، تشخیص مرجع ضمیر، تشخیص مخاطب، تبیین مبهمات، ارزیابی قرایات و تقیید مطلقات جایگاه بعدی در هر دو تفسیر را از آن خود کرده اند. تنها کاربردی که برخلاف روند سایر کاربردها، در تفسیر نمونه فراوانی بیشتری دارد، استخراج احکام فقهی است که به روشنی تاثیر توانایی، علاقه و هدف مفسر را در میزان بهره گیری او از قاعده سیاق نشان می دهد.
The context rule is one of the most widely used interpretive rules that plays an important role in Qurchr('39')anic research. Some commentators such as Allamah Tabatabai and Ayatollah Makarem Shirazi have used it to a great extent. This article, after explaining the concept of context, its validity and its conditions of realization, deals with its position, frequency and twelve functions in the interpretations of Al-Mizan and Namoonah. The results of this study show that this rule has been used 394 times in the interpretation of Namoonah and more than five times it has been used in the interpretation of Al-Mizan. This ratio is almost preserved in the function of explaining the meaning of the verses, which is also the most frequent function of context in both commentaries. The other functions of context that have taken place in both the commentaries are as: evaluating the opinions of the commentators, determining the meaning of the word, explaining the literary rules, evaluating the narrations, the history of the Qurchr('39')an, identifying the pronoun reference, recognizing the addressee, explaining the ambiguities, evaluating the readings and delimitation of the absolutes. The only application that, contrary to the course of other applications, has more abundance in the commentary of Namoonah, is the extraction of jurisprudential rulings, which clearly shows the ability, interest and purpose of the interpreter on his use of the rule of context.
خلاصه ماشینی:
(مکارم شيرازي، 1387: 1396: مصاحبه) ازآنجاکه آيات قرآن بهتدريج و در وقايع مختلف نازل گرديده، هميشه پيوند با حوادثي دارد كه در زمينه آن نازل شده است و چنان نيست كه آيات يك سوره يا آياتي كه پشتسر هم قرار دارند، همواره پيوند نزديك از نظر مفهوم و مفاد داشته باشد، لذا «بسيار ميشود كه دو آيه پشت سر هم نازل شده اما در دو حادثه مختلف بوده و مسير آنها بهخاطر پيوند با آن حوادث از يكديگر جدا ميشود»، (مکارم شيرازي، 1387: 1371: 4 / 431)، بهعنوان نمونه آيتالله مکارم شيرازي در کتاب آيات ولايت در قرآن در تفسير آيۀ تطهير مينويسد: «منظور از اهلبيت× افرادي ديگر غير از زنان پيامبر| بوده است که خداوند سياق آيۀ تطهير را متمايز از آيات قبل و بعد نازل کرده است».
(همان: 18 / 6 ـ 10) آيتالله مکارم شيرازي نيز در 193 مورد به کمک سياق به تبيين مفهوم آيات پرداخته است براي نمونه ايشان در آيه «إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا»، (بقره / 26) براي ترجيح يکي از دو احتمال در تفسير عبارت «فَمَا فَوْقَهَا»، (بالاتر از آن در کوچکي يا بالاتر از آن در بزرگي) با توجه به اين که سياق آيات در مقام بيان کوچکي است و گوينده در مقام تحقير و بيان ضعف مدعيان است، احتمال نخست را برگزيده است.
علامه طباطبايي در حدود 168 مورد به تبيين قواعد ادبي به کمک قاعده سياق پرداخته است اما اين کارکرد تنها 5 بار در تفسير نمونه قابل مشاهده است.