چکیده:
بنیادی ترین دلیل منتقدان "فمنیست" این است که به دلیل سلطة فرهنگ
مردسالار، موضوع تجربة زنان در ادبیات چندان مورد توجه واقع نشده است .
در فرایند تاریخ ، زن به یک موجود فرهنگی بدل شد ه که حقوقش سلب شده
است. در چنین فضای فرهنگی و اجتماعی ، زنان نیز تمایلی به نشر افکار خود
نشان ندادند. نوع دیگر آن کتمان نام زنان است که نویسندگان و شاعران زن، به
هنگام نشر آثار و افکار خود ، نام خود را پنهان کرده اند. پژوهش حاضر که با
تکیه بر نظریات فمنیستی و با روش توصیفی - تحلیلی انجام شده است ، در پی
کشف این مساله است که در سنت ادبی ، دلایل انکار خلاقیت ادبی زنان و
دستاوردهای آنان چه بود؟ یافته های پژوهش با توجه به جایگاه زنان در جامعه
و نیز تاریخ ادبیات فارسی و با تکیه بر شخصیت چند تن از زنان شاعر و
نویسنده ("رابعه کعب قزداری بلخی "، مهستی گنجوی ، " ژاله قائم مقامی ، "
سیمین دانشور" و "شهرنوش پارسی پور")، به این مساله پاسخ داده است.
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر که با تکیه بر نظریات فمنیستی و با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، در پی کشف این مسأله است که در سنت ادبی، دلایل انکار خلاقیت ادبی زنان و دستاوردهای آنان چه بود؟ یافتههای پژوهش با توجه به جایگاه زنان در جامعه و نیز تاریخ ادبیات فارسی و با تکیه بر شخصیت چند تن از زنان شاعر و نویسنده ("رابعهکعب قزداری بلخی"، مهستیگنجوی، " ژاله قائممقامی، " سیمین دانشور" و "شهرنوش پارسیپور")، به این مسأله پاسخ داده است.
گویا فرهنگ مسلط مردسالارانه به گونهای بوده که شاعران، نویسندگان و منتقدان ادبی بر نمیتافتند که در کنار شاعران مرد، شاعر زنی هم وجود داشته باشد؛ و به همین دلیل هرجا نامی از این شاعران به میان آمده، اغلب با نسبتهایی ناروا که صحت و سقم آن چندان روش نیست و منبع موثقی دربارۀ زندگی این شاعران در دست نیست در کتابهای تاریخ ادبیات و تذکرهها در دست است.
از دیدگاه جامعهشناسی و توجه به بافت موقعیت فرهنگی آنچه دربارۀ شخصیت ژاله قائم مقامی در تاریخ ادبیات فارسی حائز اهمیّت است، این است که وی تمایلی به جمعآوری اشعار خود نداشت و اشعارش را میسوخت.
از نظرگاه نقد جایگاه زن در جامعۀ مردسالار این نکته شایان ذکر است که جایگاه زنان در سرودن شعر به گونهای بود که پدر پروین اعتصامی، به دلیل دیدگاه خاص جامعه نسبت به زن، انتشار اشعار پروین را به بعد از ازدواج او موکول کرد(صادقی، : 1).
در تاریخ ادبیات جهان عموماً این ویژگی درخور مشاهده و بررسی است که آثار زنان نادیده گرفته شده و کمتر مورد نقد و ارزیابی واقع شدهاند.