چکیده:
جنبش عدم تعهد در سال 1961 موجودیت خود را اعلام کرد و خود را به عنوان پایگاهی برای کشورهای تازه استقلال یافته و عمدتآ توسعه نیافته در مقابل قدرتهای استعماری معرفی نمود. آنچه جنبش عدم تعهد را به عنوان یکی از بزرگترین پایگاه تجمع کشورها (با120 عضو)، شاخص می کند تشکیل این پایگاه برخلاف گروهها و سازمانهای دیگر، به دست کشورهای توسعه نیافته است، بنابر این لزوم تحولی عملی برای جهش از توسعه نیافتگی به توسعه یافتگی برای تغییر در جایگاه کنونی این کشورها در برنامه های این جنبش احساس می شود. ما در این پژوهش ضعف عملکردی جنبش عدم تعهد در دهه های اخیر در صحنه بین الملل را مفروض و پایه گرفته ایم؛ و به دنبال پاسخ به این سوالیم که تا چه اندازه جنبش عدم تعهد برای برون رفت از شرایط نزول تآثیرگذاری در صحنه بین الملل باید به ابعاد توسعه در معنای جدید آن بپردازد؟ به گمان پژوهش حاضر، این جبش و اعضای آن که اکثریت کشورهای توسعه نیافته را تشکیل می دهند باید به امر توسعه و شناخت ابعاد آن بپردازند تا بتوانند در جهان نقشی جدی ایفا بکنند و نه صرفاً شاخصی برای تجمع 120 کشور باشند. پژوهش حاضر با توجه به منابع کتابخانه ای و بر اساس روش تحلیلی- توصیفی گردآوری شده است
Non-Aligned Movement announced its existence in 1961 and introduced itself as a shelter for newly independent countries and mostly against world powers. What makes NAM in the highest position of world gathering with 120 members is its structure which made by non-development countries in contrary with other groups and organizations. Therefore, in our opinion must move it to have a sudden change from non - development to development to alter the current place of countries in the world based on the program and plan in this organization. We in The study want to arrive to answer that how much NAM could to be harmonious with development in the contemporary word? The our hypothesis is NAM has been weak in about it. This article has been collected according to library sources, archival documents and articles based on the descriptive and analytical approach
خلاصه ماشینی:
ما در اين پژوهش ضعف عملکردي جنبش عـدم تعهـد در دهه ي هاي اخير در صحنه بين الملل را مفروض و پايه گرفته ايم ؛ و به دنبال پاسخ به اين سوال هستيم که تا چـه اندازه جنبش عدم تعهد براي برون رفت از شرايط نزول تأثيرگذار در صـحنه بـين الملـل بايـد بـه ابعـاد توسـعه در معناي جديد آن بپردازد؟ به گمان پژوهش حاضر، اين جبش و اعضاي آن که اکثريت کشـورهاي توسـعه نيافتـه را تشکيل مي دهند بايد به امر توسعه و شناخت ابعاد آن بپردازند تا بتوانند در جهـان نقشـي جـدي ايفـا بکنند و نه صرفا شاخصي براي تجمع ١٢٠ کشور باشند.
بنابراين يکي از اهداف پژوهش حاضر معرفي ابعاد توسعه ي جديد و تغييرات آن در جهان کنوني است ؛ هم چنين نشان دادن نمايي از جنبش عدم تعهد در قبال قدرت هاي بزرگ ، که عموما به عنوان کشورهاي توسعه يافته شناخته مي شوند و تاکيد بر اين موضوع که نم در برابر قدرت هاي بزرگ قريب ٧٠ سال پيش پديد آمد؛ و هم اينکه بسياري معتقدند جنبش پس از فروپاشي شوروي سابق تاثيري بر محيط بين الملل نداشته است .
لذا اين طرح مسئله بدان معناست که جنبشي با گستره ي ١٢٠ عضو مي تواند بدون رسيدن به معيارهاي توسعه ، مدعي عملکرد مثبت خود در نظام بين الملل تا امروز باشد؟ گمان ما اين است که جنبش عدم تعهد و اصولا اعضاي آن بايد حداقل توسعه يافتگي را داشته باشند تا بتوانند در جهان جديد مدعي وجود مثبت خويش باشند؛ پس در ادامه اهداف پيشين ، هدف ديگر اين پژوهش ارائه ي طرحي براي تغييراتي مثبت و فعال در جايگاه جنبش عدم تعهد مي باشد.