چکیده:
هدف از انتخاب این موضوع بررسی استاپل مالکانه و استاپل عهدی در حقوق انگلستان و جایگاه آن در حقوق ایران میباشد که به روش توصیفی و تحلیلی انجام پذیرفته است. و در نتیجه در پی این سوال هستیم که بدانیم قاعده استاپل در حقوق انگلستان چیست؟ فرضیه آن این است که قاعده اصل منع تناقض گویی و اقدام و ادعا برخلاف اظهار یا عمل قبلی است و دارای سابقه طولانی و جایگاه ریشه داری در حقوق کامن لا و انگلستان است که از قواعد مبتنی برانصاف و در راستای اجرای بهتر عدالت است که در هر نظام حقوقی از جمله حقوق ایران میتواند کارگشا باشد. در حقوق انگلستان و حقوق ایران استاپل میتواند مبنای دادرسی عادلانه و منصفانه باشد. استاپل مانع از ارائه دلیل مخالف است. استاپل در حقوق انگلستان به دو دسته استاپلهای ناشی از کامنلا (استاپلهای حقوقی) و استاپل مبتنی بر انصاف (استاپل ناشی از رفتار) تقسیم میگردد. در فقه و حقوق ایران نیز مصادیق متعددی از کاربرد این قاعده دیده میشود؛ قواعد اتلاف، تسبیب، احترام به مال مردم، قاعده منع انکار پس از اقرار، ممنوعیت عدول از ایجاب، اعتبار امر مختومه از نمونههای آن میباشد.
خلاصه ماشینی:
در نتيجه در پي اين سوال هستيم که بدانيم قاعده استاپل در حقوق انگلستان چيست ؟ فرضيه آن اين است که قاعده اصل منع تناقض گويي و اقدام و ادعا برخلاف اظهار يا عمل قبلي است و داراي سابقه طولاني و جايگاه ريشه داري در حقوق کامن لا و انگلستان است که از قواعد مبتني برانصاف و در راستاي اجراي بهتر عدالت است که در هر نظام حقوقي از جمله حقوق ايران مي تواند کارگشا باشد.
ريشه اين قاعده حقوقي در حقوق انگلستان و آمريکا ميباشد: هر چند همانطور که در حقوق ايران عنوان شد در ساير نظام هاي حقوقي شايد اسمي از آن برده نشده باشد ولي اصول و قواعدي با کارايي مشابه همين قاعده استاپل هستند و خلاصه اينکه جاي آن در حقوق و رويه کشورها باشده است .
در حقوق انگليس و ايتاليا نيز اصول مشابهي وجود دارد و بر مبناي آنها هيچ شخصي نميتواند از رفتار متناقض خود به ضرر ديگران استفاده نمايد، که اصول کلي هستند و مطابق با اصل لزوم حسن نيت در معاملات و ميتوانند اساس پذيرش استاپل را تشکيل دهند.
حقوق خصوصي استاپل را وسيله اي براي نيل به عدالت و انصاف ميداند و قاعده اي که در حوزه خود، بر همه قواعد و اصول ديگر جز نظم عمومي حاکم است ، حقوق بين الملل از استاپل به عنوان «اصل کلي مورد قبول ملل متمدن » ياد ميکند و آن را عاملي براي تنظيم و ثبات روابط بين المللي، بخصوص روابط تجاري و بازرگاني و جلوگيري از پراکندگي و بي نظمي در آن ميداند.