چکیده:
این پژوهش درصدد بررسی تعامل امام علی و عمروعاص است. این مقاله در سه بخش با عناوین شناخت شخصیت امام علی، شناخت شخصیت عمروعاص و همچنین تعامل بین آنان تدوین یافته است. بیشترین تعامل میان این دو در جنگ صفین، قضیه حکمیت و ارسال چند نامه بین آنان صورت گرفته که مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته است. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای، دسیسه و حیله در تعاملات سیاسی و اجتماعی عمروعاص را مورد شناسایی قرار داده است و در مقابل عملکرد امام علی، در روشنگری و بصیرتافزایی سیاسی و اجتماعی بیان گردیده است. بهطورکلی نگرش و جهانبینی دو شخصیت حق و باطل با هم مقایسه شده و تفاوتهای بین آنها آورده شده است بهطوریکه جبهه حق امیدوار به نقش هدایتگری خویش در هر شرایطی بوده است و جبههی باطل، هوی نفس و دنیاطلبی را بر خویش غالب کرده است و از عقلانیت ابزاری در تعاملات خویش بهره برده است.
خلاصه ماشینی:
این مقاله درصدد است با پاسخگویی به این سؤال که تعامل امام علی و عمروعاص چگونه بوده است، قصد دارد شناختی نسبی بر دسیسه و خدعهی مردان نیرنگ بدهد، همچنین عملکرد صحیح سیاستمدارترین مرد اسلام که در جهت حق و عدالت بود تبیین گردد.
اگرچه محدودهی تعامل امام علی با عمروعاص، به جنگ صفین و قضیه حکمیّت و تعداد محدودی نامه است، اما تأثیر آن در تاریخ اسلام بسیار گسترده است، چراکه عمروعاص به همکاری با معاویه لبیک گفت و فکر شیطنتآمیز و روح نیرنگ و حیلهی خود را جهت شکست امام به خدمت معاویه درآورد.
» (نهجالبلاغه: نامه 39) در این جریان عمروعاص بااینکه به شایستگی امام واقف است به سبب دنیاطلبی تمام اصول و ارزشهای اخلاقی را زیر پا میگذارد، به جای وفاداری به امام راستین خود، عهد و پیمان با معاویه میبندد، برای رسیدن به امارت مصر از هیچ عوامفریبی و نیرنگ، حتی تهمت خلیفه کشی به امام کوتاهی نمیکند.
وقتی امام علی این حرف را شنید گفت: «پس قاتل حمزه [نیز] پیامبر خداست!» (قرطبی:3/337) عمروعاص استاد مکر و حیله با صدق در گفتار و کردار خداحافظی کرده بود و دین خود را به دنیایش فروخته بود، اگرچه خو د راوی حدیث بود و یقین داشت که پیامبر گفته است عمار را گروه متجاوز میکشد، ولی چنان طمع بر مال و مقام دنیا او را کوردل نموده بود که دست از باطل نمیکشید.