خلاصه ماشینی:
"بسیار خوب،اما همین جا یک سوال پیش میآید که مجتهدان که البته معصوم هم نیستند،چگونه به اشراف موردنظر شما در جنبههای وجودی و علمی و اخلاقی پیامبران و اولیا دست پیدا میکنند؟جز با تحقیق و تفحص؟سوال بعدی که پیش میآید،این است که آیا این مجتهدان محترم دریافتهای خویش را دربارهء پیامبران و اولیای خدا مکتوب نمیکنند و در دسترس عموم نمیگذارند؟و در این میان آیا مثلا داستاننویسی مثل بنده که میخواهد دربارهء یکی از پیامبران داستانی بنویسد،نمیتواند با مطالعهء این آثار نیاز خود را برای دریافت جنبههای مختلف شخصیت پیامبران مرتفع کند؟سوال دیگر این است که مگر داستاننویس چگونه شخصیتپردازی میکند؟جز اینکه شخصیت موردنظر خویش را در عرصهء عمل داستانی قرار میدهد و به اء با رفتار و گفتارش شکل و حجم میبخشد؟مهم این است که داستاننویس کار خودش را بلد باشد و در پرداخت شخصیت متناقض عمل نکند.
اما در این میان یک نکتهء مهم وجود دارد و آن نیت داستاننویس به هنگام داستانی کردن روایتهای قرآنی میرود؟چه نتیجهای را در سر میپرواند؟ چگونه میخواهد وقایعی را که قداست هم دارند و نسبت به آنها گاه حساسیتی بیمارگونه وجود دارد،وارد دنیایی مجازی کند که تخیل در آن حرف اصلی را میزند و نه تنها خود را بدهکار به واقعیت نمیداند،بلکه اتفاقا خود را وامدار واقعیت داستانی میداند؟ به نظرم آنچه در اینجا میتواند بسیار تعیینکننده و کارساز باشد تا ماهیت روایتهای قرآنی قلب نشوند و حتی صورت اصلی خود را در این دنیای مجازی عینا حفظ بکنند،همانا نیت پاک داستاننویس به اضافهء تسلط او بر قواعد داستاننویسی است که قطعا حاصل خوبی به بار خواهد آورد."