چکیده:
موضوع این مقاله درحقیقت، «تعین فرهنگی اجتماعی معرفت از منظر قرآن» است. محتوای اصلی این عبارت پرسش از تأثر و تشخصی است که معرفتهای مختلف از عوامل فرهنگی اجتماعی میپذیرد و در آیات قرآن بدان اشاره شده است. به کمک برخی روشها، ازجمله روشهای تحلیل محتوای کیفی و تفسیری، از دلالتها و التزامات آیات قرآن در زمینۀ معرفتشناسی و جامعهشناسی در راستای ساخت یک چهارچوب معرفتیـاجتماعی بهره گرفته شده است. بر این اساس، عوامل اثرگذار بر معرفت متعدد و بهترتیب اولویت طولی عبارت است از: خداوند، انسان، عوامل غیبی، طبیعت و اجتماع. اثرگذاری خداوند متعال بر معرفت حتمی است. ارادۀ تکوینی الهی درخصوص اعمال اختیاری، از مسیر ارادۀ انسان میگذرد؛ بنابراین، مسئولیتش نیز با انسان است. در درجۀ دوم، انسان و فطرت انسانی قرار دارد و ارادۀ انسانی در این میان شاخص است. در درجۀ سوم، باید از اثرگذاری موجودات غیبی، نظیر فرشتگان و شیطان یاد کرد؛ فرشتگان در راستای هدایت (معرفت صادق) و شیطان، در راستای ضلالت (معرفت کاذب) انسان میکوشند. در درجۀ چهارم اثرگذاری، عوامل طبیعی و فرهنگی اجتماعی قرار دارند؛ محیط طبیعی تأثیر بسزایی در وضع روانی مردم دارد.
همچنین، عوامل «اجتماعی» اثرگذار بر معرفت را میتوان بر محور کنشهای انسانی و ساختارهای اجتماعی تنظیم کرد؛ زبان، گفتار و دیگر کنشهای انسانی ازجمله عوامل اجتماعی است که تعامل غیرقابل انکاری با شناختها و روحیات وی دارد؛ بهعلاوه، ضرورت زندگی اجتماعیْ انسانها را کنار هم قرار میدهد و هویتهای جدیدی (فرهنگی اجتماعی) بهوجود میآورد. شاید اولین قدم عملی برای ایجاد چنین هویتهایی خانواده باشد. غیر از خانواده، در سطح متوسط، از پیوندهای مبتنیبر دوستی و همنشینی میتوان سخن بهمیان آورد. همچنین، از پیوندهای در سطح کلان، دو عامل ثروت و قدرت بسیار اهمیت دارند. این هویتهای جمعی در ایجاد معرفتهای جمعی نقش بسزایی دارند. تأثیر این عوامل به شکل علیت ناقص است، حتمی نیست و در چهارچوب اختیار و فطرت انسان شکل میگیرد. البته همۀ این اثرگذاریها در پرتو احاطه و حضور باریتعالی است: «وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحیط» (بروج: ۲۰): «و خدا از هر سو برایشان محیط است‏».
In this study (cultural social determination of knowledge in Quran), the relationship between knowledge and society, in Quran, is considered. The main question is: "Is there a theory about the relationship between epistemological and sociological arguments in Quran?"
We address the question, with the help of qualitative content analysis and … , employing the implications of the words of the Quran on ontology, epistemology, anthropology, and sociology.
The results of this paper are as follows:
The effective factors on knowledge are, in length, God, Man, Occult beings (angels and Satan), and Earth and Relationship. Any of them affect man’s knowledge and morals, differently. High God, by far, has definite and decisive influence on all knowledge. In terms of man’s willful act, God’s genetic will passes through man’s will and, therefore, man is responsibe for these acts. The second effect is that of man and human will. His will is very significant. The matters, such as language, speech and action, their interaction with knowledge and morals are relevant, here. In the third place, occult beings, such as angels and Satan have sensible roles in mans’social reactions. The impact of natural and social factors ( based on human relations ) are in the fourth place: One of the most interesting scientific problems in Quran and Imam Ali’s words is taken into consideration, the effect of the natural environment ( salt water, proximity to water , dirt and water to adjacent land and groove and smelly earth, and the like), in the state of mind of the people. The effective social factors on knowledge range from the matters, such as manchr('39')s language, speech and action to his relationships. In Quran, in addition to the human dimension, there is another dimension to man that arises from his social interactions. Various human needs generate necessity of social life, and brings humans together, creating new identities. Perhaps, the first practical step to create such links, is family. Besides family, on the average, we can speak of the bonds of friendship and companionship. Also, two factors, among the links at the macro level, are important: power and wealth. The kind of human relationships has a great impact on human mind. The effect of these cases, however, is not certain.
All the impacts are made under the domain of God and all of the above factors are the light of the Holy God: "and Allah surroundeth them "(Borooj: 20).
خلاصه ماشینی:
درخصوص ضرورت بحث میتوان به نکاتی اشاره کرد که عبارتاند از: محور قراردادن قرآن کریم که نگاهی متفاوت به معرفت، جهان، انسان، تاریخ، جامعه وغیره دارد و گزارههایش، تاحدودی متفاوت از گزارههای موجود در علوم انسانی است (محمدامزیان، ۱۳۸۰: ص ۲۳۷ به بعد)؛ کشف یک چهارچوب معرفتیـاجتماعی قابل استناد از آیات قرآن؛ برداشتن قدمی در راستای اسلامیسازی علوم انسانی؛ بیان مضامین اسلامی در قالب مفاهیم جدید؛ ارائۀ مضامین بدیع و نو موجود در آیات قرآن به مجامع علمی جهان؛ بومیسازی علوم انسانی؛ نقد و پالایش نظریههای موجود در جامعهشناسی معرفت.
از این آیات چنین برمیآید که اولاً، حوادث و رویدادهای اجتماعی و تاریخی براساس قوانین و ضوابطی است که با گردش در اجتماع و تاریخ میتوان آنها را کشف کرد (رادمنش، ۱۳۷۱: ص 115)؛ ثانیاً، این قوانین و سنتها از اختیار انسان خارج نیستند؛ زیرا در غیر این صورت درسگرفتن از آنها و تأکید بر فراگیری آنها بیمعنا خواهد بود؛ ثالثاً، زمانی این تأکیدهای قرآنی بجا خواهند بود که عوامل انسانی مؤثر، فقط عوامل سوء نباشند، زیرا اگر با مراجعه به جامعه و تاریخ اینچنین استفاده شود که عوامل مؤثر در تعیین سرنوشت مثلاً زر و زور و تزویر باشند، در آن صورت، قرآن ما را به مطالعۀ امری سفارش کرده است که بر عوامل منفی تأکید دارد (مطهری، ۱۳۷۱، ج 13: صص 386ـ385).