چکیده:
قاعده نفی سبیل از قواعد مهم و پرکاربرد در فقه و فقه سیاسی شیعه، بهویژه در تاریخ معاصر است. این قاعده با برخورداری از پشتوانه کتاب، سنت، اجماع و عقل، علاوه بر پیش نهادن برخی احکام فرعی، راه هر گونه سلطه و نفوذ قدرتهای سلطهگر را به ممالک اسلامی سد کرده است. در عصر مشروطه که مفاهیم جدیدی وارد ادبیات سیاسی ایران شد، این قاعده نیز همچنان ضمن حفظ کارکرد سنتی خود، کارویژه نویی پیدا کرد. در نگاه سران موافق و مخالف مشروطه به عنوان نخبگان شیعی جامعه، نفی سبیل معنای خاص خود را داشت؛ به این معنا که سیدمحمدکاظم یزدی همان کارکرد سنتی این قاعده را بازتاب داد، اما علامه نائینی به سلطه از دریچه استبداد مینگریست و نفی سلطه قدرتهای استعماری را از زاویه نفی استبداد و کنار زدن ظلم پادشاهان قاجار و یا دستکم محدود ساختن قدرت مطلق آنان با پیشنهاد مدل مشروطه میدانست و شیخ فضلالله نوری، با راه ندادن به مفاهیم وارداتی و در نتیجه نپذیرفتن بار این مفاهیم، نفوذ و سلطه سلطهگران و کشورهای استعماری را نفی میکرد. در این مقاله کوشیده شده است تا جریان نفی سبیل در اندیشه و عمل این سه فقیه نخبه شیعی عصر مشروطه بررسی شود.
خلاصه ماشینی:
در نگاه سران موافق و مخالف مشروطه به عنوان نخبگان شیعی جامعه، نفی سبیل معنای خاص خود را داشت؛ به این معنا که سیدمحمدکاظم یزدی همان کارکرد سنتی این قاعده را بازتاب داد، اما علامه نائینی به سلطه از دریچه استبداد مینگریست و نفی سلطه قدرتهای استعماری را از زاویه نفی استبداد و کنار زدن ظلم پادشاهان قاجار و یا دستکم محدود ساختن قدرت مطلق آنان با پیشنهاد مدل مشروطه میدانست و شیخ فضلالله نوری، با راه ندادن به مفاهیم وارداتی و در نتیجه نپذیرفتن بار این مفاهیم، نفوذ و سلطه سلطهگران و کشورهای استعماری را نفی میکرد.
برخی سبیل را به معنای حجت و دلیل دانستهاند (خوانساری، 1405ق، ج3، ص488؛ آلعصفور، 1405ق، ج23، ص268) و بعضی، مضمون آیه شریفه را عدم تشریع حکم از جانب شارع دانستهاند که موجب تسلط کافر بر مؤمن شود (جمعی از پژوهشگران، 1426ق، ج1، ص195) و منظور شارع را تنها عالَم تشریع تلقی کردهاند (قمی، 1423ق، ص140؛ فاضل لنکرانی، 1416ق، ص235)، نه عالَم تکوین (بجنوردی، 1401ق، ج1، ص351)؛ زیرا واضح است که کافران در برخی مواقع بر مسلمانان غلبه کرده و بر آنها برتری یافتهاند (حسینیشیرازی، 1413ق، ص61).
در پژوهش حاضر که به تلقی عالمان دینی از قاعده نفی سبیل به عنوان یکی از قواعد تأثیرگذار در اندیشه و عمل سیاسی آنها در جریان انقلاب مشروطه میپردازد، میتوان علمای شیعه را یکی از مصادیق برجسته نخبگان فکری در نظر گرفت که در شکلگیری انقلاب مشروطه نقش برجستهای داشتند.
نتیجهگیری قاعده نفی سبیل در اندیشه سیدمحمدکاظم یزدی، محمدحسین نائینی و شیخ فضلالله نوری هم در حوزه احکام فردی و هم در حوزه مسائل اجتماعی جریان دارد.