چکیده:
ابنسعد بهعنوان یکی از صاحبان منابع کهن که گزارشهایش در آثار پسینی فراوان بازنگارش شدهاند، بر آن است که اعتماد به کوفیان سبب تصمیم امام حسین علیه السلام بر عدم بیعت با یزید و خروج بوده و حاکمیت اموی با امام سر ستیز نداشته است. چیدمان سلسلهای وی از گزارشهای منعکنندگان آن جناب از قیام نیز القاگر تعجیل حضرت است. بههدف واکاوی تاریخی این دیدگاه، استقرای دادههای دیرین نگاشتهها در وقایع نهضت امام حسین علیه السلام و تطبیقدهی آنها با گزارشهای ابنسعد، شیوهای است که در روش این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است. یافتهها نشان میدهند که نمیتوان تصمیم امام بر عدم بیعت و خروج از مدینه را متکی به پشتوانۀ یاری کوفیان دانست؛ چنانکه تقصیر نداشتن حکمرانان اموی در این امر، ادعایی است که شواهد نقض فراوان دارد. همچنین نحوۀ اخبار ابنسعد در موضوع ممانعتکنندگان نیز با چالشهایی از جمله هیمنهسازی در ممانعت، انحصار نقل بدون تایید با دادههای دیگر منابع کهن و عدم تفکیک بازۀ زمانی گزارشها مواجه است.
As one of the writers of ancient sources whose reports have been rewritten in
many later works, Ibn Sa'd believes that trusting the people of Kufa was the
reason for Imam Hussein's decision for not pledging allegiance, and that the
Umayyad government did not have any conflict with the Imam. His hieratical
arrangement of the reports of those who forbade Imam Hussein from the
uprising also indicates the hastening of the Imam. In order to provide a
historical analysis of this view, the method used in this research includes
inducing the data from the ancient sources on the events of the Imam Hussein
movement and comparing them with Ibn Sa'd's reports. The findings show that
the Imam's decision for not pledging allegiance and leaving Medina and Mecca
cannot be considered as being based on the support of the Kufis; and the
innocence of the Umayyad rulers in this matter is a claim with lots of
contradictory evidence. Moreover, Ibn Sa'd's approach to writing about the
obstructers faces challenges such as hegemony in obstruction, the monopoly of
unverified citations with data from other ancient sources, and the lack of
making distinctions in the time of reports.
خلاصه ماشینی:
در پی گزارش خروج امام در شبِ آگاهی از مرگ معاویه و فراخوانی برای بیعت، که خود نشان از تعجیل امام است، ابنسعد خبری از مِسوَربن مخرمه قریشی (64ق) که مادرش خواهر عبدالرحمانبن عوف بوده است، بیان میکند: «اباعبدالله عجله کرد و اکنون پسر زبیر نظر او را برمیگرداند و او را بهسوی عراق روانه میکند تا خودش تنها مکه را در اختیار گیرد».
در ادامه، ابنسعد از عمره، دختر عبدالرحمان (106ق)، یاد میکند که به امام نامه نوشت و کار ایشان را بسیار بزرگ دانست و از حضرتش تقاضا کرد فرمانبرداری و هماهنگی با جماعت داشته باشد و امام را آگاه کرد که به کشتارگاه خود میرود و افزود که گواهی میدهم عایشه برای من گفت: از پیامبر شنیده است که فرمود: حسین در سرزمین بابل کشته خواهد شد.
افزون بر آنکه این ادعا در دیرین نگاشتهها تنها در کتاب ابنسعد یافت میگردد و بازنگارش آن در منابع بعدی نیز برگرفته از گزارش اوست، باید گفت که این ادعا با رفتارهای گزارششده از مروان در پیشنهاد قتل و تندخویی با امام حسین برای بیعت کردن با یزید در مجلس ولید و روز پس از آن بههیچروی هماهنگی ندارد.
همچنین باید دانست که ارتباط دادن تصمیم امام به ترک مکه بر رفتوآمدهای عبداللهبن زبیر به نزد امام در مکه و تحریض ایشان برای رفتن بهسوی کوفه، بدان سبب که در آنجا امام پیروانی دارد ـ چنانکه از متن ابنسعد برمیآید که خود به آن قائل است و تلاش دارد که در گزارشهایش نیز بهنقل از مسوربن مخرمه و ابوسلمةبن عبدالرحمن این باور بازنمایی شود ـ بههیچروی با دادههای دیگر منابع تاریخی تأیید نمیشود.