چکیده:
در این مقاله، کتاب «تاریخ ترجمه در ایران»، نوشتۀ عبدالحسین آذرنگ، بررسی و نقد شده است. نثر روان و ویرایش دقیق کتاب، پیراسته بودن آن از غلطهای نگارشی و ارائۀ شماری نکتۀ خوب دربارۀ ترجمه در برخی دورههای تاریخ ایران، از ویژگیهای نیکویی است که خواننده به هنگام خواندن کتاب به وجود آنها پی میبرد. تکراری بودن بسیاری از مطالب و اِتکایِ بیش از اندازۀ کتاب به شماری از منبعها، کُلیگویی، حاکم نبودن سامان مشخصی بر تقسیمبندی محتوا، دقیق نبودن برخی از اطلاعات تاریخی ارائهشده، و ... نیز از ضعفهایی است که خواننده به هنگام خواندن کتاب با آن روبرو میشود. از سوی دیگر، با توجه به آنکه دربارۀ تاریخ ترجمه در برخی از دورههای تاریخ ایران پژوهشهای بیشتری انجام شده است، بهتر بود که در این کتاب بیشتر بر آن بخشهایی از تاریخ ترجمه در ایران تمرکز میشد که پژوهش چندانی دربارۀ آن انجام نشده است.
This article is a critical review of The History of Translation in Iran (in Persian), written by Abdolhossein Azarang. Having fluent prose and exact editing, not having typing mistakes, and providing good information about translation in some periods of Iran’s history are among the good peculiarities of this book. And, repetition of some points in different parts of the content, relying excessively on some sources, generalization in some parts of the content, the content being deprived of a good and clear categorization, and inaccuracy of some of the historical information provided are among the shortcomings of the book. On the other hand, since about some periods of the history of translation in Iran the number of studies are more than the other periods, it is argued in this article that it was better and more useful if the focus of the book had been on those periods of the translation in Iran about which there is not any or adequate research.
خلاصه ماشینی:
از سوی دیگر، با توجه به آنکه دربارٔە تاریخ ترجمه در برخی از دوره های تاریخ ایران پژوهش های بیشتری انجام شده است ، بهتر بود که در این کتاب بیشتر بر آن بخش هایی از تاریخ ترجمه در ایران تمرکز میشد که پژوهش چندانی دربارٔە آن انجام نشده است .
برای نمونه ، میتوان به کتابِ «سرچشمه های داستان کوتاه فارسی» (Aux Sources De la Nouvelle Persane) کریستوفِ بلای Christophe) بررسی انتقادی تاریخ نرجمه د رایراٍن (رضا امینی) ۵ له و میشل کوییپرس (0۹۲۶ 461ط۸/50) و «بحران آگاهی جمعی ایرانی» تاریخ نشر امروزی فارسی (۱۸۰۰-۱۹۸۰)» کریستوف بلای (۲۰۱۷) اشاره کرد که در آنها به تاریخ ترجمه در ایران و نقش آن در تکوین زبان و ادبیات فارسی نیز توجه شده است.
در پایان فصل نیز چند نکتۀ خوب دربارٔە ترجمه های دو سدٔە مورد نظر این فصل گفته شده است ، هرچند که بهتر بود مولف از کلیگویی فراتر میرفت و نمونه هایی از این ترجمه ها را میآورد و سخنان خود را بدان ها مستند میکرد.
این فصل بیشتر به ویژگیهای این دو دوره نظر کرده و به غیر از اشاره هایی به احتمال ترجمه در ارتشِ افشاریان و ترجمۀ برخی متون مقدس و تألیف فرهنگ ترکی به فارسی سنگلاخ توسط میرزا مهدیخان استرآبادی، نکتۀ درخور دیگری دربارٔە تاریخ ترجمه در دو دورٔە مورد نظر گفته نشده است .